ý

وبلاگ بی بی سی فارسی

درباره ایرانیان مهاجر چه می دانیم؟

اميد فراستی 11/02/2008, 16:23

از زمانی که اولین ایرانی ها برای تحصیل راهی فرنگ شدند، بیش از صد سال می گذرد و در این صد سال جریان رفتن ب خارج از کشور برای تحصیل و کار همواره وجود داشته و قطع نشده است.

اما این جریان در هر دوره ای خصوصیات متفاوتی داشته. زمانی بیشتر ب فرنگ (فرانسه) بوده و مخصوص فرزندان اشراف و بزرگان و برای تحصیل. زمانی ب ینگه دنیا (آمریکا) و مخصوص دانشجوها و متخصصان. دوره ای دیگر بیشتر شبیه فرار بود در قالب پناهنده سیاسی و بیشتر ب اروپای غربی و اسکاندیناوی. دوره ای دیگر ب ژاپن و برای کار و مخصوص طبقه ای دیگر از جامعه. و در سال های اخیر، همه گیرتر از همیشه، از طبقات اجتماعی مختلف ب همه جای دنیا. گرچه در این دوره تحصیل رایج ترین هدف است و غرب (در معنای کشورهای پیشرفته، از آمریکای شمالی و اروپا گرفته تا استرالیا و حتی شرق دور) محتمل ترین مقصد.

این روند زمانی مهاجرت نام گرفته، زمانی فرار مغزها خوانده شده و زمانی دیگر مهاجرت نخبگان، و همیشه یک سوال مطرح بوده که این روند تا چه حد روند معکوسی هم در پی خواهد داشت؟ یا خیلی سرراست، چند درصد این آدم ها ب ایران برمی گردند؟

ب نظر نمی رسد خیلی از این آدمها برای زندگی آینده شان ایران را انتخاب کنند. اما ارتباطشان با ایران در چه حد است؟ چقدر ب ایران سفر می کنند؟ رابطه کاری با ایران دارند؟ پولهایشان را در ایران سرمایه گذاری می کنند؟

واقعیت این است که نه ب این سوال ها می توان پاسخ روشن و دقیق داد و نه حتی ب سوال هایی از این دست که ایرانی ها بیشتر ب کدام کشورها مهاجرت می کنند؟ بیشتر در چه رشته هایی درس می خوانند؟ در چه دوره ای، چه تعداد از ایران مهاجرت کرده اند؟ چند درصدشان ب ایران برگشته اند؟ چند درصدشان هرگز ب ایران برنگشته اند؟ و ده ها سوال دیگر.

مثل خیلی چیزهای دیگر در این موارد حتی آمار نیمه رسمی هم وجود ندارد.

همه اینها را گفتم که بگویم یک در شهر بوستون آمریکا دارند پژوهشی می کنند درباره این سوال ها و می خواهند سعی کنند ب جواب بعضی از این سوال ها نزدیک شوند

اگر شما هم خارج از ایران هستید و مشغول تحصیل یا کار (و البته دست کم تا دیپلم در ایران بوده اید) ب بروید و شان را پر کنید که هر چه تعداد بیشتری پاسخ داشته باشند، نتیجه نهایی شان دقیق تر خواهد بود و شاید ما هم ب جواب این همه سوال بی جواب کمی نزدیک تر شویم.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

سرکوزی وسط مصاحب با سی بی اس بلند شد و رفت

اميد فراستی 29/10/2007, 14:03

نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه وسط مصاحب با شبکه سی بی اس آمریکا برای برنامه معروف ""، آن را نیمه کاره گذاشته و رفته است. مصاحب گر آمریکایی که این مصاحب را پیش از اعلام جدایی سرکوزی از همسرش تهیه می کرده از او در اینباره می پرسد و او هم عصبانی می شود، موفق باشیدی می گوید و می رود. البته از اول هم ظاهرا مایل ب انجام مصاحب نبوده و گفته که خیلی بی موقع برنامه ریزی شده و برای این کار سخنگویش را "احمق" خطاب کرده. سرکوزی ب این معروف است که تحمل شنیدن سوال در مورد زندگی شخصی اش را ندارد و یکبار هم وقتی در آمریکا بود از دست یه خبرنگار بشدت عصبانی شد.خودتان ببینید:

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اخطار بوش ب بروز جنگ جهانی سوم بر سر برنامه اتمی ایران

اميد فراستی 17/10/2007, 17:52

رئیس جمهور آمریکا روز چهارشنب گفته است ب رهبران جهان اخطار کرده "اگر علاقمندید از بروز جنگ جهانی سوم جلوگیری کنید"، مانع دستیابی ایران ب سلاح اتمی شوید.

جورج بوش در کنفرانس مطبوعاتی کاخ سفید و همزمان با اخطار روسیه در مورد هرگونه حمله نظامی علیه برنامه اتمی ایران تاکید کرده که "رهبری در ایران هست که اعلام کرده می خواهد اسرائیل را نابود کند."

او افزوده است: "ب آنها گفته ام، اگر می خواهید از جنگ جهانی سوم اجتناب کنید، قاعدتا باید مانع دستیابی آنها ب دانش لازم برای ساخت سلاح اتمی شوید."

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

دیک چنی و باراک اوباما: پسرعموهای دور

اميد فراستی 17/10/2007, 14:31

ubama.jpgهرچند دو سیاستمدار عقاید کاملا متفاوتی دارند اما همسر دیک چنی، با نفوذترین معاون رئیس جمهور در آمریکا می گوید باراک اوباما نامزد دمکرات ریاست جمهوری پسرعموی همسرش است.

لین چنی گفته زمانی که برای نگارش کتابی تازه، ب تحقیق در مورد خانواده اش مشغول بوده کشف کرده که همسرش و سناتور ایالت ایلینویز هشتمین عموزاده یکدیگرند.

او می گوید رد جد این دو را که مهاجری فرانسوی بوده در قرن 17 پیدا کرده است.

او این ارتباط را "شگفت انگیز" توصیف کرده است. وی افزوده: "این واقعا داستان آمریکایی شگفتی است که یک فرد، می تواند عامل بوجود آمدن زندگی هایی چنین متفاوت و متنوع باشد."

ب گفته سخنگوی خانم چنی، اوباما رابطه دوری با مارین دووآل دارد که پسرش ساموئل، با نوه دختری جد دیک چنی ازدواج کرده است.

سخنگوی اوباما این موضوع را رد نکرده و غیرمستقیم احتمال آن را تایید کرده است.

چهارشنب شب آقای اوباما در یک شو تلویزیونی ب شوخی گفت: "نمی خوام ب برنامه های شکار خانوادگی دعوت بشم." اشاره او ب حادثه ای بود که در سال 2006 اتفاق افتاد و دیک چنی یکی از دوستانش را با گلوله های "شات گان" زخمی کرد.

آقای چنی که از پروپا قرص ترین نو محافظه کاران ب حساب می آید نقش مهمی در اشغال عراق بازی کرده و ب جز این رابطه دور فامیلی، کمتر نقطه مشترکی با اوباما دارد.

باراک اوباما از پدری کنیایی و مادری سفیدپوست و اهل کانزاس، ب خاطر محبوبیتش در میان دمکرات های جوان، صفت "ستاره راک" را از آن خود کرده است.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

فاکس نیوز و احمدی نژاد

اميد فراستی 24/09/2007, 20:35

ahmadinejad-us.jpgشبکه آمریکایی فاکس نیوز که سخنرانی رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا را بطور کامل و زنده پخش کرد، ب صراحت مخالف این برنامه بود. چه پیش و چه پس از پخش این شبکه ب روشنی ب این دلیل که محمود احمدی نژاد رئیس دولتی است که توسط آمریکا جزو فهرست حامیان تروریسم قرار گرفته با دادن تریبون ب او در دانشگاه معتبر و معروف کلمبیا مخالفت می کرد. جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل بعد از سخنان آقای احمدی نژاد ب مجری برنامه گفت که "با اجازه دادن ب احمدی نژاد برای سخنرانی در دانشگاه کلمبیا ب او مشروعیت داده شده است". نکته جالب، گزارش زنده خبرنگار فاکس از مقابل دانشگاه بود. خبرنگار فاکس گفت که آقای احمدی نژاد چون از در دیگری وارد شد مخالفان برنامه اش را ندید. اما وقتی با دو نفر از دانشجویانی که قاعدتا می بایست جزو مخالفان باشند و دورش جمع شده بودند صحبت کرد، هر دو آنها گفتند ب رغم مخالفتشان با دیدگاه های رئیس جمهور ایران، موافق دعوت از او هستند. یکی دیگر از دانشجویان نیز مرتبا ب استدلال های مجری برنامه پاسخ می داد که "یکی از ارزش های ما در آمریکا، بحث و گفتگوست و ما این فرصت را برای بحث با احمدی نژاد فراهم کردیم". ب باور این دانشجو "ب احمدی نژاد فرصتی برای مونولوگ داده نشد بلکه او وارد دیالوگ شد". این دانشجو از جمله ب سخنان شدیدالحن لی بورینگر، رئیس دانشگاه کلمبیا، اشاره کرد که چگونه احمدی نژاد را مورد سوال قرار داده است. مجری شبکه فاکس البته اصرار داشت که با این کار ب آمریکائیان توهین شده و انتظار می رود برخی خانواده ها از ثبت نام در این دانشگاه خودداری کنند. حضور دانشجویان یهودی چه در محل سخنرانی و چه در اجتماعات اطراف دانشگاه نیز چشمگیر بود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

خروج هاله اسفندیاری از ایران

اميد فراستی 3/09/2007, 10:43

روزنام واشنگتن پست در که امروز منتشر کرده خبر داده که خانم هاله اسفندیاری استاد دانشگاه که چندی پیش پس از دستگیری و اعترافات تلویزیونی با پرداخت وثیقه آزاد شده بود، صبح امروز بعد از 8 ماه تهران را ترک کرده است. در تماسی که با سلطانی، وکیل خانم اسفندیاری داشتیم، او هم این خبر را تایید کرده است.

ب گزارش واشنگتن پست، خانم اسفندیاری ب اتریش پرواز کرده، جایی که همسرش آقای شائول بخاش منتظرش بوده. ب نوشته این روزنام وضعیت حقوقی خانم اسفندیاری مشخص نیست. محمود احمدی نژاد هفته پیش گفته بود که او آزاد است هر جا می خواهد برود.

ظاهرا خانم اسفندیاری شنب صبح با همسرش تماس گرفته و خبر داده که پاسپورت ایرانیش را گرفته است. یک روز بعد هم ویزای اتریش گرفته است. واشنگتن پست از قول دختر هاله اسفندیاری هم نوشته که قبل از خروج مادرش از ایران با او صحبت کرده و او خیلی خوشحال بوده. آنطور که واشنگتن پست نوشته خواهر خانم اسفندیاری مقیم اتریش است و وی قصد داره مدتی در این کشور بماند و بعد ب آمریکا برگردد.

- مشروح خبر را بخوانید

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

جنجال بر سر ممنوعیت تظاهرات علیه اسلام

اميد فراستی 31/08/2007, 7:42

siadrallylogomed.gifیک سازمان متشکل از چند گروه اروپایی قصد دارند ب هر قیمتی که شده روز 11 سپتامبر در بروکسل، مقابل پارلمان اروپا جمع بشن و ب "اسلامی شدن اتحادیه اروپا" اعتراض کنن.

خبر این تظاهرات اولین بار در ماه ژوئیه توسط سازمانی بنام "" اعلام شد. 9 اوت شهردار بروکسل ب احتمال این که برگزاری چنین تظاهراتی منجر ب درگیری با گروه های مهاجر مسلمان - که تعدادشون در بلژیک قابل ملاحظه است - می شه، اون رو ممنوع کرد. درخواست کنندگان شکایت کردن و دوباره روز چهارشنب گذشه یه دادگاه ممنوعیت رو تایید کرد. حالا اونها می خوان ب عالی ترین دادگاه بلژیک شکایت کنن و یکی از گروه های تشکیل دهنده این سازمان هم گفته که حتی اگر شده غیرقانونی، این تظاهرات رو برگزار می کنن. مقامات مسئول در شهرداری بروکسل می گن با توجه ب اینکه چند درخواست ضد-تظاهرات هم از طرف گروه های اسلامی تندرو دریافت کردن، خطر اغتشاش خیلی زیاده و برای همین زیر بار نمی رن. ضمن اینکه از نظر شهردار بروکسل انتخاب روز 11 سپتامبر مناسب نیست چون "اعمال تروریستی گروهی تندرو اسلامی" رو ب اسلام و همه مسلمانان تعمیم می ده. او تاکید کرده که اینگونه تحریکات تبعیض آمیز و کینه جویانه، معمولا نژادپرستی و بیگانه ترسی ترجمه می شه و با ارجاع ب چندین قانون بین المللی ممنوع هستند.

برآورد می شه حدود 17 درصد ساکنان بروکسل مسلمان هستن و اغلبشون اهل مراکش یا ترکیه اند.

برای خودم جالب بود ببینم این ها اساسا حرف حسابشون چیه، خصوصا که چند حزب بشدت راستگرا و نئونازی هم ازشون حمایت کردن. برگزار کننده ها البته تو سایتشون اعلام کردن که "نژادپرستی" ب نظر اونها "پایین ترین حد حماقت انسان" است و بنابر این نه خودشون رو راستگرا، نه میانه رو و نه چپ می دونن و ب سازمان های نژادپرست و خشونت طلب خوشامد نمی گن. این گروه مشخصا هدفش رو "جلوگیری از تبدیل شدن اسلام ب یک قدرت سیاسی مسلط در اروپا" اعلام کرده. از جمله شعارهای این گروه می شه ب اینها اشاره کرد: "اسلامی شدن اروپا را متوقف کنید"، "قانون اسلامی، اینجا، نه" و "مردمسالاری، نه خداسالاری" . اونها همچنین می گن که اسلام "ابزاری است برای اجرای سیاست های امپریالیستی اسلامی" در اروپا و "اسلام و دمکراسی" ب خاطر آموزه های قران، با هم سازگار نیستن. هنوز جایی عکس العمل مسلمانان رو نسبت ب این اظهارات ندیدم و خبرگزاری ها هم چیزی در این زمینه منتشر نکردن.

جالب که شهر بروکسل سالانه بین 500 تا 600 درخواست برگزاری تظاهرات دریافت می کنه که در پنج سال گذشته فقط شش تای اونها ممنوع شدن. پیش از این تظاهرات های بزرگی در این شهر برگزار شده از جمله توسط مسلمانان و علیه کاریکاتورهای چاپ شده در مورد پیامبر اسلام، علیه جورج بوش حین دیدارش از این کشور و ب نفع حجاب در ماه ژوئن گذشته.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

ما (ایرانیها) همه جا راحتیم حتی توی لندن!

مهراد واعظی نژاد 18/08/2007, 17:48

مطلبی از یکی از همکاران بخش فارسی

IMG_05422.jpg

امروز بر خلاف همیشه، که شنب و یکشنب تعطیلم، بجای یکی از همکارا باید می رفتم سر کار. توی قطار سرم ب کار خودم بود که احساس کردم یک هموطن وارد قطار شد و از همون اول دنبال یک جای راحت بود. البته از ناراحتی جا بود یا ناراحتی های سنی بماند.

چند تا خانوم که بغل دستش نشسته بودن پیاده شدن. اول از کفش درآوردن و بعد ب بغل گرفتن زانو شروع شد. دوتا صندلی اونورتر یک خانوم دیگه ای نشسته بود که چپ چپ نگاهی کرد.

بعد که صندلیها خالی تر شد، جا بازتر شد و پای این دوستمون هم قشنگ دراز شد. البته با دراز شدن پا چشمها هم چپ تر میشد و کله ها ب نشون مسخره ای بیشتر تکون می خورد.

گفتم نمیشه هرطور شده باید یه عکسی چیزی بگیرم که با تکون تکون خوردن قطار متاسفانه این شد نتیجش.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

گردشگر آزاد شده بلژیکی از ایرانی ها تشکر کرد

اميد فراستی 17/08/2007, 16:24

carla.jpgکارلا، گردشگر بلژیکی که یکشنب قبل ربوده شد و سه شنب آزاد شد رو ب روز کرده و علاوه بر مطالبی که ب هلندی نوشته یه بخش رو هم ب ایرانی ها اختصاص داده.

او خطاب ب مردم ایران نوشته: برای ایمیل های محبت آمیزی که دریافت کردم خیلی تشکر می کنم. خواهش می کنم توجه کنین که نظر من در مورد مردم ایران عوض نمی شه. ایران کشور زیباییه و مردم خیلی خوب و مهربونند و این نکته احتمالا هرگز عوض نمی شه. شما مردم نباید از اونچه برای ما اتفاق افتاد احساس شرم بکنید. ممنون برای دعاهاتون اگرچه دینم مثل شما نیست ...

او ب زبان هلندی هم خواسته که همه (احتمالا دوستان و خانواده) مثبت بمونن و افکار منفیشونو نفرستن براش و امید داشته باشن که استفان (همراش در این سفر) بزودی آزاد شه.

یکی دو روز گذشته هیچ خبر تازه ای از استفان منتشر نشده و یکی دو مورد خبر آزادی او هم تکذیب شده. رسانه های بلژیکی متعجبن که چرا او وقتی روز سه شنب با خانواده اش صحبت کرده گفته که آزاده. اونها می پرسن چه لزومی داشته دروغ بگه. ظاهرا کارلا هم هنوز پاسخی ب ابامت این ماجرا نداده.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

قتل چهار گوریل کوهستانی

اميد فراستی 14/08/2007, 8:55

نوشته ای از سینا علی نژاد

پیکرهای بی جانشان را با طناب ب چوب بست هایی که بی شباهت ب برانکار نبود بسته بودند. چهار هیکل تیره و غمین.

چهار گوریل کوهستانی، یک نر و سه ماده، که دو هفته قبل در یک پارک ملی در کنگو ب ضرب گلوله کشته شدند. آنها را می بردند تا در یکی از ایستگاه های پارک دفن کنند.

شاید نتوان جز قتل نام دیگری بر این عمل گذاشت. عاملان هیچ اثری از خود ب جا نگذاشته اند ب جز پیامی تیره: پیام ترور. حتی مویی از سر حیوانات کم نشده بود.

ادامه "قتل چهار گوریل کوهستانی" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

مرز مبم میان اطلاعات و اعتقادات

اميد فراستی 5/05/2007, 9:15

نوشته ای از عزیز حکیمی - آیا شنیده اید که مک دونالد درآمد روزهای شنب خود را ب اسراییلی ها میدهد؟ آیا شنیده اید که شرکت تولید کننده کفشهای نایک، عمدا لوگویی در کف یک نوع کفش طراحی کرد که شبیه کلمه الله بود؟ آیا متوجه شده اید که اگر لوگوی انگلیسی کوکا کولا را در آیینه نگاه کنید، کلمات "لا محمد لا مکه" ب نظر میآیند؟

ادامه "مرز مبم میان اطلاعات و اعتقادات" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

آزادی ملوانان: تصمیم غیرمنتظره ایران

مهراد واعظی نژاد 4/04/2007, 18:46

نوشته ای از کاوه امیدوار

امروز ملوانان بازداشت شده بریتانیایی آزاد شدند و بحران دوازده روزه ایران و بریتانیا تمام شد. محمود احمدی نژاد در مصاحب مطبوعاتی خبر آزادی آنها را اعلام کرد. این تصمیم مثل بقیه کارهای ایران عجیب بود. در آغاز مصاحب رئیس جمهور ایران ب افسر سپاه پاسداران که سربازان بریتانیایی را دستگیر کرده بود مدال شجاعت داده شد و کمی بعد آقای احمدی نژاد خبر آزادی آنها را اعلام کرد.

دوازده روز پیش در تحریریه آنلاین نشسته بودم که سردبیر از اتاق شیشه ای بیرون آمد و از یکی ا زاعضای تحریریه خواست خبر دستگیری ۱۵ ملوان بریتانیایی از سوی ایران را بنویسد. خبر کوتاه بود "۱۵ ملوان بریتانیایی در خلیج فارس ب وسیله ایران دستگیر شده اند". این خبر مهمی ب حساب می آمد اما باورش سخت است که دستگیری ملوانان در فاصله چند روز ب بحران تبدیل شد.

غیر از تهدیدات دو کشور و قطع رابطه بریتانیا با ایران آنچه در این فضای بحرانی ب چشم آمد واکنش های دو طرف بود. ایران نمایشی راه انداخت که در نوع خودش در این کشور بی سابقه بود.

ادامه "آزادی ملوانان: تصمیم غیرمنتظره ایران" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

ما و ملوانان بریتانیایی و آنها که گرفتندشان

مهراد واعظی نژاد 23/03/2007, 23:32

lite.jpgدر قطار نشسته ایم. از کار ب سوی خانه ... حرفی نمی زنیم اما فکرمان هنوز مشغول آخرین خبرهایی است که قبل از ترک بی بی سی چاپ کردیم. بی هدف آدمها را نگاه می کنم ... کلمه «ایرانیان» نگاهم را ثابت می کند. صفحه اول روزنام ای که در دست یکی از مسافران است با درشت ترین حروف نوشته: «ایرانیان ملوانان بریتانیایی را گرفتند». هنوز این تیتر را هضم نکرده جمله ریزتری را می خوانم که نوشته: «۱۵ نفر در خلیج عربی ربوده شدند».

تیتر روزنام ب حرفمان می آورد که چه آسان می شود با اقدامی هزاران کیلومتر آنطرف تر، مردمانی را که همین دو هفته پیش در خیابان های لندن پلاکاردهای «ب ایران حمله نکنید» در دست گرفته بودند، برانگیخت، که شاید دست کم در نگاه خود ب آن کشور تجدید نظر کنند. می گویم، نگاه کن و ببین چه آسان می شود با گزینش کم هزینه یک تیتر (خواسته یا ناخواسته) از خلیج فارس در نگاه همان مردم، خلیج عربی ساخت.

قطار ب ایستگاه می رسد و پیاده می شویم. دوباره سکوت است و پرسش های فراوان. آیا آنطور که بریتانیایی ها مدعی اند بازداشت شدگان، سربازانی بی گناه هستند در حال انجام ماموریت روزانه در آب های عراق یا آنطور که ایرانی ها ادعا می کنند، نیروهایی متجاوز ب حریم آبای این کشور. تصمیم بازداشت ملوانان در چه سطحی از ساختار قدرت جمهوری
اسلامی گرفته شده و آیا تصمیم گیرندگان ب نتایج اقدامشان واقف بوده اند؟

نوشته را مرور می کنم و می بینم در خانه هم کار رهایم نکرده است. با خودم فکر می کنم دلیلش وجدان کاری که نیست. لبخندی می زنیم. نگرانیم. عجیب موقعیتی است، موقعیت دشوار ایرانی بودن.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

خودروی ایرانی - سوری و اهمیت انتخاب نام

محمد متين 9/03/2007, 9:14

sham.jpgهمزمان با سفر پرويز داودی، معاون اول رييس جمهور ايران ب سوریه، مراسم بره‌برداری از خط توليد خودرو ايراني "سمند" در دمشق آغاز شده است. شروع چنین پروژه ای بدون شک می تواند برای ایران اهمیت اقتصادی زیادی داشته باشد. اما آنچه که مهم است این است که در اقتصاد و تجارت بدون شک نام و نام گذاری برای افزایش بره برداری از بازار بخصوص بازارهای منطقه ای و جهانی اهمیت ویژه ای دارد؛ چیزی که در تولید "سمند" در سوریه حداقل ب نظر من رعایت نشده است. در تصويری که شبکه های تلویزیونی پخش کردند نام این خودرو بر روی آن SHAM حک شده بود. برخی از رسانه ها نیز در خبر خود این اسم را SHAAM هجی کرده اند؛ شايد اسم این خودرو اصلا "شام" (بر گرفته از شام و شامات) باشد. اما ب هرصورت رسانه های شنیداری انگلیسی زبان آن را شم (ب فتح شین) تلفظ کرده اند که معنی خاصی در زبان انگلیسی دارد (A thing that is not what it is purported to be) و برای یک محصول صادراتی با هدف ارتقاء آن در بازارهای جهانی و بین المللی هرچند که انتخاب نام در کشوری عربی و برای آنجا باشد، انتخاب قطعا مناسبی نیست.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

ب دنبال اسکار ...

اميد فراستی 26/02/2007, 1:50

hudson_203b.jpgمراسم اسکار که شاید بزرگترین و باشکوه ترین واقعه هنری سال باشد آغاز شد. الن مجری برنامه دومین زنی است که این کار سخت را عهده دار شده و انصافا شروع خوبی داشت. اوایل کمی مکث بین شوخی هایش زیاد بود ولی خیلی زود ب برنامه مسلط شد و تماشاگران را ب قهقهه انداخت. فعلا هزارتوی پن دو جایزه را از آن خود کرده و رکورد دار است.

الن گفته بود شوخی سیاسی نمی کند اما چندان ب این قول وفادار نماند: جنیفر هادسن رای مردم را در آمریکن آیدول (مسابقه تلويزيونی آوازخوانی با رای مردم) بدست نیاورد و نامزد اسکار شد، الگور هم رای مردم را بدست آورد! و نامزد اسکار شد.

اسکار بترین بازیگر نقش مکمل مرد ب آلن ارکين رسید که در فیلم Little miss sunshine بازی کرده بود.

مجری برنامه امسال ب نسبت بیشتر با تماشاگران رابطه برقرار می کند تا ب حال الن چند بار از صحنه خارج شده و بین جمعیت با آنها صحبت کرده است.

لئوناردو دیکاپریو و ال گور روی صحنه رفتند و راجع ب گرم شدن زمین صحبت کردن. دیکاپریو از ال گور پرسید آیا مطمئن است چیزی ب مردم نمی خواهد بگوید. بعد اشاره کرد که مراسم اسکار امسال سبز (مطابق استانداردها برای حفظ محیط زیست)، است. بعد باز از گور پرسید آیا چیزی نی خواهد بگوید و اینجا بود که گور کاغذی در آورد تا مثلا نامزدی اش را برای ریاست جمهوری اعلام کند که موسیقی اسکار مانع شد و این شوخی خاتمه یافت.

اسکار بترین انیمیشن بلند ب Happy Feet اعطا شد.

جایزه بترين فيلمنامه اقتباسی را که هلن میلر و تام هنکس اعلام کردند ب از دست رفته اسکورسیزی رسید. اولین اسکار این فیلم است و همه انتظار اسکارهای بعدی را دارند.

امسال قطعا غیر رسمی ترین اسکاری است که تا ب حال دیده ام. و چرا که نه ... این بار الن بین تماشایان رفت و از اسپیلبرگ خواست عکسی از او و کلینت ایستوود بگیرد.

اسکار بترین فیلمبرداری هم ب هزارتوی پن رسید.

اسکار بترين جلوه های ويژه تصویری ب فیلم دزدان دريايی کارائيب: صندوقچه مرد مرده اهدا شد.

جایزه اسکار بترین فیلم خارجی ب زندگی ديگران از آلمان رسید. بسیاری مطمئن بودند این جایزه ب هزار توی پن می زسد.

خب رسیدیم ب بازیگر نقش مکمل زن. آیا دختر کوچولوی Little miss sunshine جایزه را از دست جورج کلونی می گیرد؟ نه، همانطور که همه حدس می زندند جنيفر هادسن برای دختران رويايی این جایزه را برد.

نوبت ال گور و حقيقت تلخ رسید که باید با چند مستند قوی، یکی در مورد عراق رقابت کند. و بله، ال گور و تیم سازنده فیلم برای گرفتن اسکار روی صحنه رفتند.

mirrenindex_getty203b.jpgکلینت ایستوود از یک عمر فعالیت هنری انیو موریکونه تقدیر کرد. تکه هایی از آثار ماندنی او نظیر خوب، بد، زشت و سینما پارادیزو اجرا شد و سلین دیون خواننده کانادایی هم قطعه ای از او را اجرا کرد. سالن برای موریکونه ب پاخواست و ایستوود جایزه را ب او اهدا کرد. موریکونه ب ایتالیایی سخنانی گفت که ایستوود ترجمه کرد. نمی دانم ایستوود ایالیایی بلد یا از قبل ترجمه اش کرده بودند.

رقابت ب نقاط حساس رسیده است. نوبت موسیقی رسیده و رقبایی قدر ... و بله، بابل اولین اسکارش را گرفت.

زنده باد!! بترین فیلمنامه اصیل ب Little miss sunshine رسید. آیا معنی این جایزه این است که شانس این فیلم برای گرفتن اسکار بترین فیلم از بین رفته است؟

در فاصله آگهی ها هم این را بخوانید که همکارم در بخش فارسی نوشته: سال گذشته اميد فراستی در عملی دواطلبانه و هنر دوستانه برای پوشش زنده مراسم اسکار ب کمکم آمد. امسال متاسفانه تعطيلی آخر هفته اش با اسکار همزمان شد من رو دست تنها اين چاه انداخت.(اميدوارم سال بعد اسکار را چهارشنب يا پنجشنب بياندازند؟). خلاصه امسال من با تمام شدت و حدت سعی می کردم که خبر اسکار را لحظه ب لحظه پيش از رقبای ديگر ب روز کنم که اتفاقی چشمم ب اين صفحه افتاد . ديدم که ای دل غافل شريک پارسالم رقيب امسالم شده. و قبل از اينکه من بجنبم اين اميدخان زودتر دست بکار شده و خلاصه بازار ما رو حسابی از سکه انداخته. البته جدا از اين حرفا حسن اين کار اينه که لحن و زبان غير رسمی وبلاگی حس و حالی زنده ب اين مراسم با شکوه می بخشه که شايد زبان رسمی خبری چندان نتونه بازگو کننده اتفاقات مراسم باشه که اتفاقا امسال کمی نسبتا ب سالهای پيش با اجرای الن دجنرس بامزه تر شده، هز چند که مجری محبوب من هنوز بيلی کريستال هستش. خلاصه از دست اين هنردوستان کم خواب پر انرژی وبلاگ نويس.

حقيقت تلخ جایزه بترین آواز اصیل را هم گرفت و بسیاری را شگفت زده کرد. همه مطمئن بودند این جایزه ب دختران رويايی می رسد.

کیت وینسلت هم روی صحنه آمده تا جایزه بترین تدوین را اعلام کند. اسکار ب از دست رفته رسید: دومین اسکار این فیلم. تقدیر او از اسکورسیزی اشک را ب چشم این استاد مسلم سینما آورد.

یادآوری از دست رفتگان سینما را هم جودی فاستر ب جا آورد: گلن فورد، فیلیپ نواره، ایمامورا، سیدنی شلدون، جک پالانس و رابرت آلتمن معروف ترین هایشان بودند.

خب، سیمور هافمن برای اعلام بترین بازیگر نقش اول زن روی صحنه آمده. و بدون هیچ شگفت زدگی هلن میلر جایزه را برد.

شوخی های الن داره ب جاهای باریک می کشه. الا ن با یه جارو برقی شروع کرده بود ب جارو کردن سالن جلوی پای میهمانان.

خب نوبت جایزه هیجان انگیزتر بترین بازیگر مرد رسیده: ... بله فارست ويتاکر برای آخرين پادشاه اسکاتلند. صحبت های احساساتی ویتاکر از عشقش ب سینما و بازیگری اشگ را ب چشم همه آورد.

scorseese.jpgاسپیلبرگ، کاپولا و لوکاس برای اهدای جایزه بترین کارگردان روی صحنه آمده اند: آیا معنی اش برنده شدن اسکورسیزی است؟ بله، قطعا .... همه سالن ب پا خواسته اند. اسکورسیزی می گوید پاکت رو چک کنین ببینین درسته؟ پشت صحنه جک نیکلسون سوت می زند و منتظر است تا مارتین را در آغوشش فشار دهد. اسکورسیزی پنج دهه در انتظار این لحظه بود.

دایان کیتون و جک نیکلاس روی صحنه آمده اند تا آخرین جایزه را اهدا کنند و این بار هم فیلم از دست رفته ساخته اسکورسیزی جایزه را می برد. امسال همانطور که پیش بینی می شد با چهار اسکار، سال اسکورسیزی بود.

یک اسکار دیگر هم تمام شد. مثل همیشه از برخی اسکارها هیجان زده و از برخی هم دلسرد شدیم. ولی همین است دیگر انتخاب حدود ۶۰۰۰ دست اندرکار سینمای آمریکا.

خبرهای لحظه ب لحظه را از سایت بی بی سی دنبال کنید.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اسکار

اميد فراستی 25/02/2007, 21:06

indie_sunshine2_203.jpgحدود چهار ساعت دیگه مراسم اسکار شروع می شه. راستش از سال ۹۹ هر سال اسکار رو دنبال کردم و هر چند وقتی ایران بودم خیلی بیشتر می چسبید و هیجان انگیز تر بود، عشق ب سینما هنوز هم این مراسم رو برام جذاب نگه داشته. مراسم اسکار مثل یه فیلم می مونه که می دونی چیز مهمی نیست و بعد تموم می شه و همش خالی بندی است ولی بازم می شینی و با هیجان نگاهش می کنی. الان هم منتظرم که مراسم امسال رو ببینم. بچه ها هم اگر بتونن همزمان ببینن گزارش لحظه ب لحظه اش رو روی سایت بی بی سی می ذارن و طبیعتا همراه عکس و احتمالا ویدیو. خیلی از فیلم های نامزد اسکار رو دیدم و نتیجتا امیدهایی هم برای اسکاری ها دارم. دوست دارم Little miss sunshine جایزه بترین فیلم رو بگیره اما حدس می زنم ب بابل بدنش. دوست دارم اسکورسیزی بالاخره اسکار بگیره برای کارگردانی از دست رفته. فارست ویتاکر اسکار بترین بازیگری مرد رو ببره ب خاطر شاهکارش در آخرین پادشاه اسکاتلند، هرچند بازی دیکاپریو عالی بود. جودی دنچ بترین بازیگر زن بشه هرچند شکی نیست اسکار ب هلن میلر می رسه. دوست دارم دختر کوچولوی Little miss sunshine اسکار بازیگر نقش دوم رو بگیره و Little miss sunshine جایزه بترین فیلمنامه اصيل (غير اقتباسی) رو هم بگیره. ببینیم امسال اسکار با اجرای Ellen چطور برگزار می شه و آیا حاشیه های بامزه ای هم خلق می شه یا نه. آیا پیش بینی اسکار گرفتن ال گور درست از آب در می آد و آیا او سخنرانی هیجان انگیزی می کنه و آیا ب نامزد شدنش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منتهی می شه؟ می شینیم و می بینیم.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بدون شرح!

اميد فراستی 24/02/2007, 14:50

jazayeri.jpg- : ابوترابي: محل اختفاء شهرام جزايري بايد شناسايي وسپس دستگير شود

- : با اينكه فردي هستم كه مدام از كراوات استفاده مي كنم ولي هميشه دلم براي مظلوميت مردم فلسطين سوخته و مي سوزد ...

- : جمشيدي: جزايري فعلا درايران است

- : يكي از روزنام ها با چاپ مطلبي راجع ب نحوه ساخت انيميشن «تام و جري» از اين كارتون بسيار تعريف و تمجيد كرده بود. در حقيقت اسرائيلي ها تا دهه 80 ميلادي در اروپا ب موش كثيف مشهور بودند. اسرائيلي ها با پرداخت مبالغي ب كمپاني هاليوود زمينه را براي تهيه و توليد اينميشن تام و جري فراهم ساختند. ساخت كارتون تام وجري نه تنها سبب شد نام موش كثيف از ذهن ها پاك شود بلكه موش را ب يك موجود زيرك و دوست داشتني تبديل كرد.

- : دبيركل جمعيت ايثارگران: هوشياري رهبر انقلاب استراتژي اثبات شرايط فوق‌العاده را خنثي كرد

: روزنام همشهري (محله) مورخه 30/11/85 خبري در رابطه با اهداي جايزه ادبي ب صادق هدايت چاپ كرد. آقاي صادق هدايت كيست كه چنين تجليلي از او بشود؟ نويسنده اي كه خودكشي كرده، كتاب هايش ب گونه اي نيست كه كسي بخواهد جوانان را تشويق ب خواندن آنها بكند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

هنوز جنگ نشده ...

اميد فراستی 23/02/2007, 11:47

نوشته ای از لادن پارسی

تمام شب را بد خوابيده بودم. ناگهان با صدای انفجاری عظيم هراسان و گيج خواب از تخت پريدم پايين و در کنار تخت زانو زدم و در جستجوی دودی قارچی شکل از پنجره ب آسمان نگاه کردم. بعد فرياد زنان ب طرف اتاق پدر دويدم تا ب زيرزمين برويم.

دم در اتاق پدر و با ديدن قيافه هراسان او تازه هوشيار شدم. نه! هنوز جنگ نشده بود، هنوز آمريکا تهران را بمباران اتمی نکرده بود، هنوز فقط انرژی هسته ای حق مسلم ما بود و فقط کمی باران باريده بود. اما چقدر صدای رعد شبيه صدای موشک های صدام بود.

تمام تنم می لرزيد. پدر را آرام کردم و ب آشپزخانه رفتم تا ليوانی گل گاوزبان درست کنم و بنوشم تا شايد رعشه ای که زير پوستم جريان داشت، آرام بگيرد.

نشستم و سيگاری گيراندم. از آنچه يادم آمد خنده ام گرفت، خنده که نه، زهرخند: سال ها پيش دوست نقاشی که در بوزار فرانسه درس خوانده بود، داستانی تعريف کرد. گفت: با دختری سوئدی هم خانه بودم. يک بعد از ظهر ابری و گرفته پاريس، رفتم جلوی آينه تا آرايش کنم. دوست سوئدی ام پرسيد کجا می روی؟ گفتم ب تظاهرات. پرسيد چه تظاهراتی؟ توضيح دادم در کشور ما ايران، شاهی ديکتاتور حکومت می کند که زندان هايش پراست از دانشجويان و مخالفان سياسی او، در ضمن رهبر مذهبی کشور را هم ب تبعيد فرستاده. امروز قرار است برای آزادی زندانيان سياسی و بازگشت رهبر مذهبی کشور در پاريس راهپيمايی کنيم. دخترک سوئدی يکهو با شوقی غريب گفت: اوه! خدای من چقدر انگيزه برای زندگی!

همانطور که گل گاو زبان را مزه مزه می کردم گفتم خدايا کمی بی انگيزگی عطا فرما! که سخت محتاجيم. خواب از سرم پريده بود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

چای ملی و مافيا

مهرداد فرهمند 21/02/2007, 19:13

ahmadinejad214.jpg رئيس جمهور ايران در جمع مردم لاهيجان: برای ما زشت است که در شمال کشور در گيلان و لاهيجان بترين چای توليد شود اما چای بيگانه استفاده کنيم، بر سر سفره ايرانی بايد چای ايرانی باشد ... روزی نيست که مردم با نوشيدن يک چای معطر ياد لاهيجان و لاهيجانيها نباشند.

فرماندار لاهيجان در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی: "همان طوری که نوشاب ‌ها ب خاطر مسائل سلامت با دستور رئيس جمهور ازسلف سرويس وزارتخانه‌ ها حذف شد، ماهم مصرانه درخواست داريم رئيس جمهور ب وزارتخانه‌ ها، پادگانها، شرکتهای دولتی و نيروهای نظامی وانتظامی دستور دهد مصرف چای داخلی جايگزين چای خارجی شود، گروههای مافيايی ب خاطر سودهای کلان ذائقه مردم را بسوی چای خارجی تغيير دادند درحالی که چای داخل از نظر سلامت و بداشت در دنيا در رديف اول قرار دارد".

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

گزارش تلویزیونی از ایران ب سبک رگی عمر

اميد فراستی 17/02/2007, 10:44

bbc.jpgنوشته ای از ا.ح
چند شب پیش کانال چهارم تلویزیون بی بی سی، گزارش مستندی از ، گزارشگر مشهور (و سابق) بی بی سی از ایران پخش کرد که تا آنجا که خبرش را دارم خیلی از کارکنان بخش فارسی پای آن نشستند :

از همان ابتدای این مستند گزارشی، چیزی که فکر من را ب خود مشغول کرده بود، آن بود که رگی عمر چه چیز ناگفته ای را می خواهد در باره ایران بگوید و چگونه داستانش را روایت خواهد کرد.

مستند ها یا گزارش هایی که در باره ایران در این سالها از تلویزیون های جهان پخش شده است، تقریبا کمتر جای خلاقیت، نو آوری و یا گفتن حرف های تازه را باز می گذارد، هر چند که هنوز برای بسیاری از مخاطبانی که چیزی از ایران نمی دانند و مثل همسایه های هنرمند سوئیسی ما فکر می کنند توی خیابان های تهران مردم سوار شتر می شوند، باز هم ایران سرزمین ناشناخته ای ب شمار می رود.

ادامه "گزارش تلویزیونی از ایران ب سبک رگی عمر" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

آقا دزده با چی آمدی تو؟

محمد متين 29/01/2007, 21:55

چند روز پيش هنگامی خسته و کوفته پس از يک روز کاری سخت البته تقريبا مثل هميشه ؛ از اداره خارج شدم و قطار مورد نظرم را سوار شدمٌ؛ يکی از روزنام هايی که در قطار بود برای گذران وقت ورقی زدم و ناگهان چشمم ب مطلب جالبی افتاد که البته اگرچه برای ما که در بريتانيا زندگی می کنيم دست کم اين اخيرا آنقدرها بطور کل تازه نيست اما اين يکی ديگه بقول معروف ختم همه آنها است.

خبر می گفت که مقامات پليس محلات شهر لندن از کارمندان خود خواسته اند که بدلايل سلامتی و حفاظتی از درگيری با خلافکاران ممانعت کنند؛ چرا که درگيری مثلا با يک سارق و يا فرد شرور ممکن است ب زخمی شدن پليس و يا آن فرد يا افراد منجر شود؛ و جراحت منجر ب اين شود که آنها از پليس شکايت کنند!!!

خلاصه با دوستان درباره اين مطلب بگو و بخند داشتيم که مگه ميشه؟ پس فلسفه وجودی پلیس چه ميشه؟! که خبر ديگری نظرم را چند روز بعد جلب کرد مبنی بر اينکه پليسها از دنبال کردن يکی دو سارق که موتورسيکلتی را دزديده بودند خودداری کرده اند چرا که گفته اند سارقها کلاه کاسکت (ايمنی) بر سر ندارند و ممکن است مجروح شوند!!!

يکی از همکاران می گفت که از پليسی پرسيده اين قانون که صاحبخانه نميتواند با سارقی که ب خانه اش وارد شده درگير شود درسته و او گفته آره مگر اينکه توازنی !!! بين دوطرف وجود داشته باشد مثلا اگر او چاقو داشت تو هم چاقو داشته باشی!!!

سناريو:

نصف شب است و دزدی آمده خانه‏ ! آقا دزده با چی آمدی تو؟ با چاقو. نوکرم من برای مقابله با شما چيزی ندارم؛ ميشه واستی تا برم آشپزخانه کارد بردارم بعد تو بيای تو!!!

جلل الخالق

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

شایعه، شایعه سازی، شایعه پراکنی و رسانه ها

اميد فراستی 26/01/2007, 12:16

نوشته ای از ا.ح

در روزهای گذشته، برای دومين بار شایعاتی درباره بیماری شديد و حتی مرگ رهبر جمهوری اسلامی ایران نه تنها در میان مردم کوچه و خیابان بلکه در میان اخبار برخی رسانه ها رواج يافت.

اما شایعه چیست؟

"شایعه اصطلاحی است که ب نظری عینی و معین اطلاق می شود، نظری که مطرح شده است تا شنونده ب آن اعتقاد پیدا کند. شایعه ب طور معمول از طریق صحبت از شخصی ب شخص دیگر منتقل می شود، بدون اینکه این امر نیازمند سطحی بالا از برهان و دلیل باشد."

این تعریفی است که گوردن آلپورت و لئو پستمن در کتاب "" که توسط انجمن روانشناسی آمریکا منتشر و گویا ب فارسی نیز ترجمه شده، ارائه کرده اند والبته لازم است با توجه ب قدمت کتابی که هنوزهم ب عنوان مرجع در این زمینه ب کار می رود، ب جای "ازطریق صحبت از شخصی ب شخص دیگر منتقل می شود" نوشت: از طریق مینی رسانه های شخصی و در مورد ایران از طریق "پیام های کوتاه یا مسنجر"!

اما چرا شایعات سیاسی در ایران این چنین گسترده می شوند؟

صاحب نظران ارتباطات می گویند شایعات در فضای انحصار و انسداد رسانه ها شکل می گیرند و برای پیدایش آن عوامل زير را موثر می دانند:

- اهمیت موضوع و تاثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی مردم
- نبودن اطلاعات دقیق و کافی درباره موضوع
- فقدان و یا کمبود سواد رسانه ای
- تجلی ناخودآگاهانه بیم ها یا امیدهای جامعه در شايعات
- ذات ساختار شکن و جنجالی روایت

شايعات بعضا تاثیر گذارند، بنابراین از سويی نباید شایعات و نقش آن را در گرایشهای افکار عمومی نادیده گرفت و از سوی دیگر باید با احتیاط فاصله خود را با آن حفظ کرد چون با واقعيت تفاوتهای بسيار دارد. شما در این باره چه فکر می کنید و انتظار شما از رسانه ای مثل بی بی سی در برخورد با شایعاتی این چنینی چیست؟

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

دکمه بی‌بی‌سی فارسی در مرورگر شما

اميد فراستی 24/01/2007, 17:36

يکی از کاربران سايت لطف کرده و از امکانی که گوگل در اختيار گذاشته برای دسترسی آسانتر ب سايت بی بی سی استفاده کرده و نحوه کارش رو برای شما توضيح داده:

دوست داريد که هميشه فهرست جديدترين اخبار منتشر شده در بی‌بی‌سی فارسی، جلوی چشمتان باشد؟

می‌خواهيد که بدون وارد شدن ب اين سايت، ب جستجو در آن بپردازيد؟

برای اين کار، اگر برای گشت و گذار در اينترنت، از مرورگر فايرفاکس، استفاده می‌کنيد، لازم است که نسخه سه نوارابزار گوگل (Google Toolbar) را نصب کرده باشيد. اگر هم از کاربران اينترنت اکسپلورر هستيد، ب نسخه چهار اين نوارابزار احتياج داريد. حالا روی ، کليک کنيد تا پيغامی شبيه ب اين ظاهر شود.

ادامه "دکمه بی‌بی‌سی فارسی در مرورگر شما" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

خرگوش های غول آسا برای رفع گرسنگی مردم کره شمالی

اميد فراستی 14/01/2007, 14:11

rabit.jpgدولت کره شمالی از يک بازنشسته آلمانی که در پرورش خرگوش های غول آسا تخصص دارد خواسته تا برای رفع کمبود گوشت در اين کشور کمک کند. که برای پرورش خرگوش هايی ب وزن ۱۰.۵ کيلو در آلمان جايزه گرفته ۴۷ سال است که با خرگوش ها سر و کار دارد.

طبق آمارهای سازمان ملل، کره شمالی از کمبود مواد خوراکی رنج می برد و مردم اين کشور برای تامين خوراک خود ب شدت در رنجند. هر خرگوش اين آقای بازنشسته ۷ کيلوگرم گوشت توليد می کند و او برای کمک ب مردم فقير کره شمالی هر خرگوش غول آسا را ب جای ۲۰۰ تا ۲۵۰ يورو ب ۸۰ يورو فرخت.

هم اکنون ۱۲ خرگوش ب کره شمالی فرستاده شده اند.. قرار است آقای اسيمولينسکی ماه آوريل برای نظارت بر باغ وحش خرگوش های غول آسا ب پيونگ يانگ سفری داشته باشد.

او می گويد اين ۱۲ خرگوش می توانند سالانه ۶۰ بچه خرگوش بياورند و ب اين ترتيب کمکی برای مردم کره شمالی باشند. چينی ها نيز ب اين نوع خرگوش ها ابراز علاقه کرده اند اما آقای اسژمولينسکی می گويد که ديگر نمی خواهد سفارشی از آسيا دريافت کند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

سری که ب باد رفت

اميد فراستی 2/01/2007, 3:04

نوشته ای از جمال الدين موسوی

در حاليکه تلويزيون جهانی بی بی سی تصاويری از اعدام صدام ۶۹ ساله را، نشان می داد، شبکه اول بی بی سی از تلويزيونهای داخلی بريتانيا برنامه ای را درباره ۸۰ سالگی ملکه بريتانيا پخش می کرد.
در يک سر دنيا، صدام در هيات پيرمردی شکسته با يک پالتوی بلند سياه و در احاطه مردانی نقابدار که ب او تحکم می کردند و طناب دار را ب گردن او می آويختند.
و در سر ديگر دنيا، اليزابت دوم، ملکه ای که جوانتر از سن و سالش ب نظر می آيد و در حلقه گارد تشريفاتی سلطنتی مشغول نشان دادن جواهرات نفيس و هدايای گرانقيمتی است که برايش از سراسر دنيا فرستاده اند.

يک لحظه با خودم فکر کردم چگونه است که درعراق مردم مجسمه اين آقا را پايين می آورند، با چوب و سنگ و لنگه کفش ب جان مجسمه سنگی اش می افتند و بعد هم اگر دستشان برسد اين بلا را بر سر خودش می آورند. ولی در بريتانيا اين خانم سالهای سال است که زندگی و سلطنت می کند، تقريبا در هر محله ای مجسمه، خيابان، کوچه و يا نشانه ای ب اسم او يا يکی از اعضای خانواده اش است و جهانگردان عکسهايش را "چون ورق زر" ببرند و مردم مجسمه هايش را "در بدل سيم" بخرند!

علاوه بر هزار و يک دليلی که شما بر آنها بتر از من واقفيد، يکی از چيزهايی که فکر می کنم از ويژگيهای جامعه بريتانيا است، "بردباری در برابر ديگران" است. اين همه مجسمه ای که در شهر لندن و احتمالا در سراسر بريتانيا از آدمهای مختلف نصب شده، علاوه بر اينکه جزئی از تزئينات شهرها ب حساب آيد، راهی برای ب رسميت شناختن آدمهايی است که هرکدام با تواناييهای خود در اين ملک زندگی کرده اند و يا حتی در جايی ديگر زيسته اند. در واقع شهر پر است از مجسمه سر و گردن، فلان نويسنده، سياستمدار، نظامی، هنرمند و حتی فلان زن معلول که لابد از جهتی يک سروگردن از ديگران بالا تر بوده اند.
حتی علاوه بر مجسمه های قهرمانان و بزرگان بريتانيا، مجسمه ای هم از گاندی در يکی از پارکهای زيبای مرکز لندن نصب شده که همين آقا تمام عمرش را صرف مبارزه با سردمداران استعمار بريتانيا کرد.
در حقيقت اگرچه اينجا اليزابت دوم، ملکه است و البته سياستمدارانی هستند که قدرت سياسی را در دست دارند، ولی مجال ابراز وجود از ديگران گرفته نشده است، که بعد در خلاء قدرت هر کسی سعی کند با ابراز وجود – حتی با قهرآميز ترين شيوه ها – حق خود را اثبات کند ولو اگر ب قيمت تلف شدن حق ديگران تمام شود...

در عراق مجسمه ها و تصاوير فقط از يک نفر يعنی صدام بود آنهم اکثر تمام قد! اگر هرکس ديگری سودای اينرا در سر می پروراند که سری در ميان سرها باشد، حتما رويايش بر سر دار و يا پای ديوار در برابر جوخه آتش ب تحقق می پيوست. در ميان همه سرهای فروافتاده، سر صدام بود که برگردنی ستبر استوار بود ولی حالا اين گردن شکسته است و اين سر ب باد رفته است.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

از کجا می دانی خودش بود

اميد فراستی 30/12/2006, 12:37

نوشته ای از مسعود بنود

داشتم با قطار خودم را ب بوش هاوس [مرکز سرويس جهانی بی بی سی] می رساندم که قرارشد در جام جهان نمای امروز برنامه فارسی که مهم ترين نکته اش اعدام صدام حسين است شرکت کنم. ب سابقه دو باری که او را از نزديک ديده ام و چند ده باری که ب مناسبت های مختلف درباره اش نوشته ام.

در راه فقط ب همين موضوع فکر می کنم و گهگاه در کتابچه کوچک بغلی ام کلمه ای می نويسم تا در برنامه زنده، يادآورم شود نکته ای را. کنار دستم يک زن و مرد در سال های ميانی عمر نشسته ام. حواسم آن قدر ب صدام بود که گوش ندادم که در چند سانتی متری عربی حرف می زنند. که اگر دقت کرده بودم ديگر دشوار نبود فهم آن که آن ها هم از صدام می گويند.

با کشف همه اين ها ب گفتگو مشغول می شويم. هر دو اهل بغدادند و بشام نام فاميل آن هاست.

زهرا حدود سی و پنج سال دارد و دوازده سال است که ب بريتانيا پناهنده شده، از جور صدام " برادرم و عمويم کشته شدند چون کمونيست بودند، برادرم قبل از مرگ وصيت کرده بود که من از عراق بيرون بروم. می ترسيد دست گرگ های صدام بيفتم. نمی دانست پدرم همان اول که برادرم را دستگير کردند مرا ب ترکيه فرستاد. آزاد چهارسال زندان بود تا بعد اعدام شد و از جائی خبر نداشت. ابوغريب گورستان بود"

برای من که کارم روزنام نگاری است خوب سوژه ای هستند هر دو اين ها. اگر ضبط صوت همراهم بود حتما در همان قطار مصاحب ای می کردم. اما بدون اين ها هم دست ب کار شدم. خواستم از زهرا و خواهر زاده اش بپرسم الان که صدام اعدام شده احساستتان چيست، اما هنوز زود بود. پس پرسيدم:

- وقتی صدام سرنگون شد، بعدش، ب بغداد رفتيد.
زهرا سری ب حسرت تکان داد و خود ب خود ب حرف آمد. "دوبار رفته ام. اگر نرفته بودم الان حتما شادمان بودم و جشن هم می گرفتم. همان کاری که شب اول کردم وقتی بی بی سی صدام را نشان داد، من همه همکارمان را ب پاب دعوت کردم. صد پاوند خرجم شد وقتی که او را از سوراخش بيرون کشيدند، ب آن خواری. ميهمانی دادم. شادتر از آن لحظه در زندگيم نبود. اما همين قدر که او اصلاح کرد و کت و شلوار شيک پوشيد و از آن بت بيرون آمد و قرآنی هم ب دستش گرفت و شروع کرد ب عوام فريبی، راستش بيش تر از دست آمريکائی ها عصبانی بودم تا صدام ..."

پرسيدم – و اين را از اسماعيل، سی ساله کارمند يک موسسه ارتباطات – " ب همين سادگی بخشيده شد"

- نه، بخشيده که نمی توانست بشود. اما واقعا شما باور داريد که صدام را دار زده اند. واقعا خيلی ساده هستيد. لابد بعدش هم می خواهيد ب من بگوئيد که عدی هم کشته شد. و آن جنازه ها که نشان دادند مال او بود. نه آقا الان هم صدام و هم پسرهاش در يک جزيره دارند عشق می کنند، آمريکائی ها هم محافظشان هستند. حالا اگر معلوم نشد.

زهرا با يادآوری اين که بزرگ ترست رشته کلام را از اسماعيل گرفت تا بگويد:

- بار اول، چهارماه بعد از سقوط بعث راهی شدم با چه مشکلاتی. هم کارهای مانده ام را نديده گرفتم، هم ناامنی و مشکلات آن جا را. هر چه پدرم پشت تلفن التماس کرد که از ديدن ما بگذر. گوش نکردم. دلم پر از اميد و آرزو بود. نقشه کشيدم که تمام ذخيره ام را ببرم که تا دير نشده آپارتمانی در بغداد بخرم. در خيال خودم حتی يک روز ماندن در لندن هم دشوار بود. با چه شوری رفتم.

زهرا با اشک ب خاطر آورد که در دومين سفر او را دستگير می کنند سه روز ب زندان می افتد. همان روز ورودش ب بغداد، ساعد يکی از اعضای خانواده شان جلو چشم بچه هايش،
دم در خانه کشته می شود.

قطار رسيده است ب ايستگاه واترلو. زهرا و اسماعيل در ازدحام ايستگاه شب عيدی و شلوغ گم شدند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

گورستان آن لاين بشتيه

اميد فراستی 23/12/2006, 13:19

beheshtian.jpgاينترنت مفهوم خيلی چيزها رو عوض کرده و خيلی نشدنی ها رو ممکن. از جمله نمونه های جالب استفاده از اينترنت کاری است که يک کليمی ايرانی کرده: . سازنده ، ظاهرا سال 2003 سفری ب ايران کرده و از اغلب سنگ قبرهای گورستان بشتيه در خيابان خراسان تهران که يهوديان را در آن دفن می کنند، عکس گرفته و در يک سايت قرار داده تا يهوديانی که نمی توانند ب ايران بروند، محل دفن بستگانشان را ببينند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

"ديگر قربانيان يک انکار"

اميد فراستی 13/12/2006, 23:59

يک هفته پيش از شروع کنفرانس هولوکاست در تهران، روزنام لوموند چاپ پاريس، ، يکی از شب نظاميان سابق فلسطينی که هجده سال را در اسرائيل زندانی بوده و سال 2006 آزاد شده چاپ کرده است. اين نامه خطاب ب محمود احمدی نژاد است و در آن ضمن برشمردن دلايل وجود هولوکاست از او خواسته تا قبل از اعلام عمومی نظراتش "تحقيقات تاريخی و شواهد جدی ارائه شده از سوی بازماندگان اين واقعه" را مطالعه کند. او نوشته که "با اين حرف ها خود و ملتتان را در مقابل چشمان قدرت های سياسی که مخالف امپرياليسم اند اما نمی توانند سخنان شما را جدی بگيرند خوار می کنيد". آقای صفدی خطاب ب رئيس جمهور ايران می گويد "فردی در مقام شما نبايد چنين خطای بزرگی را مرتکب شود چرا که ممکن است ب ضرر خودتان و بدتر مردمتان تمام شود." محمود صفدی در آخر نامه اش پيرامون "مبارزات مردم من برای استقلال و آزادی اش" می نويسد: "شما احتمالا نفی هولوکاست را ب عنوان نشانه ای بر حمايت از فلسطينيان ارزيابی می کنيد؟ اين جا هم اشتباه می کنيد. ما برای بقا و حقوقمان، و عليه بی عدالتی تاريخی که سال 1948 بر ما رفت مبارزه می کنيم. ما پيروزی و استقلالمان را با نفی کشتار صورت گرفته عليه يهوديان بدست نمی آوريم، حتی اگر نيروهايی که امروز کشورمان را در اشغال خود دارند و ما را از آن محروم می کنند از همان گروه باشند."

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

پشت پرده عکس های جنجالی جهانگير رزمی

اميد فراستی 9/12/2006, 9:12

APروزنام گزارشی از ماجرای عکاس ايرانی که بعد 26 سال هويتش رو برملا کرده منتشر کرده که خيلی خواندنی است. گزارش اينطور شروع می شود: 27 اوت 1979، در سنندج ايران، دو رديف موازی از 11 مرد در محوطه ای خاکی شکل گرفت. يک گروه چشم بند داشتند. گروه ديگر سلاح ب دست. فرمان "آتش" صادر شد. سمت راست، کمی دورتر، پشت سربازان، مرد دوازدهم هم شليک کرد، دوربين نيکون و فيلم کداک او يک اعدام دسته جمعی سياه و سفيد را ثبت کرد.

عکس جهانگير رزمیدر عرض چند ساعت عکس مذکور در روزنام اطلاعات، يکی از قديمی ترين نشريات ايران منتشر شد. طی چند روز روی جلد نشريات دنيا قرار گرفت. چند هفته بعد دولت جديد ايران روزنام "خاطی" را در اختيار گرفت. با گذشت چند ماه، اين عکس جايزه پوليتزر را برد. اين عکس که هفت ماه بعد از انقلاب اسلامی گرفته شده، ب عنوان يکی از مشهورترين تصاوير ايران باقی مانده است. ب نوشته وال استريت ژورنال: در آنزمان روزنام اطلاعات از ترس آنکه خطری عکاس را تهديد کند، نامش را منتشر نکرده بود. جايزه هم رسما ب "يک عکاس بين المللی بی نام" تعلق گرفت و ب سرويس خبری که در آمريکا آن را پخش کرده بود داده شد. اين تنها موردی است که جايزه ب يک برنده ناشناس تعلق گرفته است.

ادامه "پشت پرده عکس های جنجالی جهانگير رزمی" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

فرانس 24، رقيب تازه در عرصه شبکه های تلويزيونی خبری

اميد فراستی 5/12/2006, 11:02

france24_200.jpgهنوز يک ماه از افتتاح شبکه انگليسی الجزيره نگذشته، از فردا شبکه ب دو زبان انگليسی و فرانسه ب راه خواهد افتاد. چند ماه بعد هم زبان عربی آن راه خواهد افتاد و زبان اسپانيولی اش هم در برنامه است. جالب اين که اين شبکه ابتدا (چهارشنب ساعت 20 و 20 دقیقه) روی اينترنت پخش خواهد شد! و بعد (از پنجشنب) از طريق ماهواره برای حدود 75 ميليون خانه در گوشه و کنار اروپا، آفريقا و خاورميانه در دسترس قرار خواهد گرفت. در آمريکا اين شبکه تنها در واشنگتن (شبکه کابل) و نيويورک (مقر سازمان ملل) ديده می شود. هدف از راه اندازی اين شبکه که از بودجه عمومی تغذيه میشود ورود ب عرصه ای است که در آن مدتهاست آمريکا (سی ان ان) و بريتانيا (بی بی سی) و ب تازگی دنيای عرب (الجزيره) بر آن حاکمند. ايده اين شبکه در دوران حمله ب عراق شکل گرفت که فرانسه احساس کرد ب رغم مخالفتش با جنگ، صدايش در دنيا شنيده نمی شود.

اما هدف اين شبکه با بودجه 114 ميليون دلاری (مقايسه کنيد با بودجه 856 ميليون دلاری سی ان ان)، تنها 180 خبرنگار برای پوشش 24 ساعته ب دو زبان، و فقط 34 خبرنگار اختصاصی در دنيا (از جمله يکی در ايران)، چيست؟ آنچنان که فرانس 24 می گويد، هدف اطلاع رسانی از ديدگاهی متفاوت (فرانسوی) است و پوشش آن چه پوشش داده نمی شود. چيزی که خيلی ها با ديده شک و ترديد ب آن می نگرند. آيا اين شبکه می تواند با امکاناتی ب نسبت محدود تصوير جديد و متفاوتی عرضه کند تا ببينده را ب خود جلب نمايد؟ سعی می کنيم فردا و همزمان با راه افتادن اين شبکه گزارش مفصلی در سايت بی بی سی منتشر کنيم.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

کارشناسان ايرانی در الجزيره انگليسی: مشکل زبان!

محمد متين 2/12/2006, 10:29

در دنيای ارتباطاتی امروز نقش تبليغات اهميت و ارزش زيادی پيدا کرده است. در واقع نفوذ تبليغات ديگر فقط مربوط ب حوزه های سنتی خود نيست. سياست، ب طور اخص، هر چه بيشتر با تبليغات آميخته می شود و سياستمداران و دولتمردان برای پيشبرد اهداف سياسی خود و سلطه بر افکار عمومی هر چه بيشتر از اين ابزار استفاده می کنند.

دولتمردان ايرانی هم مانند همگنان جهانی خود ب اين هنر واقف و در استفاده از آن ماهرند. اما مشکل دولتمردان و با اصطلاح نخبگان ايرانی آن است که اگرچه ظاهرا در بازار داخلی استاد هستند اما در پيشبرد اهداف خود و نظرياتشان در برابر افکار عمومی جهانی (بخصوص در جهان غير عرب که نياز ب زبان انگليسی دارد و البته از اهميت نفوذی بيشتری دست کم در حال حاضر برخوردار است) کند عمل می کنند و حضور آنچنانی در رسانه ها ندارند. همين قضيه هسته ای را ببنيد. اگر هم جنب های مثبتی برای ايران در آن باشد، عدم حضور در رسانه های انگليسی زبان جهان قضيه را طوری ديگری جلوه داده است. حضور دست کم چند نفر از شخصيت های سياسی و اقتصادی ايران ب عنوان کارشناس مسايل ايران در چند برنامه تلويزيون تازه تاسيس "الجزيره ب زبان انگليسی" دست کم در ابتدا نويد تلاش تغيير توازن را می داد.

اما حضور در رسانه ها تنها کافی نيست و هنر استفاده از زبان اهميت دارد. در اين برنامه ها بخصوص در يکی از تازه ترين آنها ندانستن زبان انگليسی، استفاده ابتدايی از اين زبان برای دفاع از عقايد و سياست ها و انتقاد از سياست ديگران در مقابل ديگر شرکت کنندگان اين برنامه از عدم حضور رسانه ای شايد بشود گفت بدتر بود. ب عبارت عاميانه تر، اينشتين ممکن است معلم و يا مناظره گر قابلی نباشد. گرچه حضور در رسانه های جهانی بخصوص جهان انگليسی زبان برای ايران مهم است اما ب نظر می رسد با اين اوصاف در دست کم برخی از موارد بايد عطايش را ب لقايش ببخشند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

دو ايرانی در فهرست قهرمانان 60 سال گذشته جهان

اميد فراستی 29/11/2006, 22:31

که ب باور اين مجله در 60 سال گذشته از حد و مرزهايی گذشته اند و برای بتر کردن دنيا تلاش کرده اند. شيرين عبادی و کريستين امانپور تنها ايرانيان اين فهرست اند. نگاهی ب اسامی و دلايل انتخاب شخصيت ها بياندازيد و بگوييد آيا با آن موافقيد يا ايرانی های ديگری را ب اين منظور پيشنهاد می کنيد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

مهاجرت از غرب!

محمد متين 26/11/2006, 10:44

masud203.jpgاخيرا يکی از همکاران در بخش جنوب آسيای سرويس جهانی بی بی سی پس از 15 سال زندگی در بريتانيا تصميم ب بازگشت ب پاکستان گرفته است که . نکته محوری واکنشهای منفی اين است که کسی پس از سالها اقامت در کشور صنعتی ب يک کشور (در بترين شرايط توصيف) در حال توسعه بر می گردد و ...

نکته قابل توجه اين است که نگاه منتقدين (که البته تقريبا تمامی از طبقه متوسط هستند) در اين قضيه يکسويه است و بدليل عدم زندگی (دست کم چند ساله اين افراد) در کشورهای ب اصطلاح صنعتی و پيشرفته جهان است.

ادامه "مهاجرت از غرب!" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

دست از خشونت عليه زنان برداريم!

اميد فراستی 25/11/2006, 8:17

women.jpgامروز است. ب گزارش سازمان ملل از هر سه زن در جهان، حداقل يکی کتک خورده، ب اجبار وادار ب عمل جنسی شده يا ب طرق ديگر در طول عمرش مورد بدرفتاری قرار گرفته است. بر اساس همين گزارش . خشونت عليه زنان فراگيرترين نقض حقوق بشر در تاريخ بشر تا ب امروز است.

متاسفانه اين فراگيرترين نقض حقوق بشر پنهان ترين شکل خشونت نيز هست و ترس و شرم همچنان مانع از آن می شود که زنان و دختران از آن سخن بگويند و اطلاعات دقيق جمع آوری شود. البته در دو دهه اخير پشرفت های زيادی در مقابله با اين مسئله شده و حداقل ب شکل بازتری مطرح شده و در دستور کار نهادهای بين المللی قرار گرفته است.

ادامه "دست از خشونت عليه زنان برداريم!" »

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

چند نکته پيرامون بازتاب رسانه ای ترور پی ير جميل

محمد متين 24/11/2006, 10:31

1- نرمن ميلر، جمله معروفی دارد بدين مضمون: هنگامی که يک روزنام (الان بخوانيد رسانه) دست ب خبری می زند، حقايق برای ابد گم می شوند، حتی برای شخصيت (های) اصلی.

2- هنوز دقايقی از کشته شدن پی ير جميل (وزير جوان لبنانی) نگذشته بود که در تمام رسانه تقريبا بلا استثناء از واژه "ضد سوری" و اينکه او مخالف سوريه بوده سخن ب ميان آمد؛ و گفته شد که انگشت اتهام ها بسوی سوريه است و ......

نکته اول-- اينکه پس از چند دقيقه از بروز چنين حادثه ای انگشت اتهام را بدين صورت نشانه رفتن شايد غير منطقی باشد.

نکته دوم – معمولا در چنين حوادث مهمی تحليلگران امنيتی دو فهرست را آماده می کنند يکی افراد، گروهها، سازمانها و کشورهايی که قابليت انجام چنين عملی را دارند و فهرست دوم افراد، گروهها، سازمانها و کشورهايی که از اين حادثه نفع می برند.

نکته سوم – در فهرست اول مسلما علاوه بر سوريه کشورهای ديگری از جمله همسايه جنوبی لبنان، اسرائيل هم قرار می گيرند. و در فهرست دوم با توجه ب 1- فشارهای جهانی بر سوريه 2- سفر وزير خارجه سوريه ب عراق (پس از دو دهه) و تلاش های (البته در اين مرحله ديپلماتيک) از سوی سوريه برای کمک ب حل بحران عراق 3- تلاش نيروهای مخالف داخل لبنان برای تحت فشار قرار دادن دولت آقای سينيوره (که با اين ترور تحت تاثير قرار می گيرد) و 4 - ترورهای اخير در لبنان و جهت های سياسی آنها !!! سوريه در فهرست دوم در مقايسه با ديگر کشورهای احتمالی در اين ليست در مقام پايينتری قرار می گيرد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بازيگر ايرانی درگير در ماجرای فيلم پورنو، نامزد سابقش را متهم کرد

اميد فراستی 23/11/2006, 13:27

Ebrahimi has dismissed the film as a fake made by a vengeful former fiance. Photograph: Robert Tait زهرا امير ابراهيمی ب گاردين گفته که اين فيلم با "تکنيک های مونتاژ" درست شده و صورت او را روی صورت فرد ديگری گذاشتن "من اطلاعاتی از تکنيک های مونتاژ دارم و می دونم که می شه با دستکاری در برخی اجزای صورت يک فرد، چهره جديدی درست کرد". ب گزارش گاردين همين تکذيب خانم ابراهيمی احتمالا برای برائت او در دادگاه کافی خواهد بود. گاردين نوشته نامزد سابق خانم ابراهيمی که دستيار تهيه در سينماست و بعد از فرار ب ارمنستان دستگير شده و ب ايران برگردانده شده ب جرم ساخت و توزيع اين فيلم احتمالا ب سه سال زندان و معادل 6 هزار پوند جريمه محکوم می شه.

نامزد سابق خانم ابراهيمی پذيرفته که در اين ماجرا نقش داشته اما ادعا کرده که ايده اين کار از خود ابراهيمی بوده و در خانه خود خانم ابراهيمی فيلمبرداری شده و بعدا هم توسط خود او پخش شده. در مقابل زهرا ابراهيمی ب گاردين گفته که نامزد سابقش بعد از اينکه يک سال پيش رابطه شون ب خاطر خيانتش ب هم خورد، او رو تهديد ب انتقام کرده و گفته بوده "کاری می کنه که من ديگه نتونم سرم رو بلند کنم و مانع از اين می شه که ديگه بتونم در ايران کار کنم".

ب نوشته گاردين، برآورد می شه طی دو ماه گذشته حدود 100 هزار کپی از اين فيلم که ب "نرگس 2" مشهور شده بين مردم دست ب دست شده. زهرا ابراهيمی اضطراب و نگرانی اش را از انتشار فيلم تاييد کرده ولی گزارش های مربوط ب خودکشی اش رو تکذيب کرده.

در انتهای گزارش هم ب نقل از زهرا ابراهمی اومده که "والدين من و خودم فکر می کرديم در جامعه ای منطقی و روشن زندگی می کنيم. در عوض ديديم که 90 درصد مردم اين چيزها رو دنبال می کنن و اونها رو جدی می گيرن. اگه مردم امکانشو داشته باشن دنبال مسائل و چيزهای مبتذل می رن".

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

کيف باربارا بوش را زدند

اميد فراستی 22/11/2006, 17:48

skimo.jpgامروز دو تا خبر با نمک لابلای اخبار ترور و کشت و کشتار ب چشم می خورد:

- در اين کيف زنی، دختر جورج بوش موبايل و کرديت کاردش رو در رستوران محل سرقت از دست داده. با پخش اين خبر در آمريکا، تيم امنيتی خانواده رئيس جمهور آمريکا بايد حسابی تو دردسر افتاده باشن.

- . نکته جالب در اين خبر سخنان نماينده ايران در کميته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، 'پيمانه هسته ای' است که هنگام رأی گيری ب دولت کانادا که تنظيم کننده اين قطعنامه است اعتراض کرده و خواستار آن شده که رفتار دولت کانادا با بوميان و ساکنان اوليه اين سرزمين بايد در دستور كار سازمان هاي حقوق بشري قرار بگيره، که منظورشون هم از "بوميان و ساکنان اوليه" قاعدتا بايد سرخپوستان و اسکيموها باشه.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

احمدی نژاد يا يوتيوب!

اميد فراستی 18/11/2006, 12:17

time.jpg شش شخصيت رو برای رای گيری معرفی کرده تا فرد برگزيده سال 2006 رو از ميانشون معرفی کنه. نانسی پلوسی، احمدی نژاد، کيم جونگ ايل، چاوز، جورج بوش و رايس پنج شخصيت حقيقی اين فهرستند و "بروبکس" يوتيوب هم در کنار آنها در اين فهرست جا گرفتن.

در مورد يوتيوب هم اينه که بی بی سی فردی رو که از خوشش اومده بوده ب عنوان مجری استخدام کرده. دختری که در برنامه ويديوييش ابزارک های (gadget) تازه دنيای فن آوری رو معرفی و بررسی می کرد برای برنامه ای در مورد "شيوه زندگی" انتخاب شده. ظاهرا اين نخستين باره که يه رسانه بزرگ در بريتانيا فردی رو برای کار از اينگونه سايت ها انتخاب کرده.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

پديده يوتيوب

اميد فراستی 17/11/2006, 12:33

جدا از از جهت استفاده از فن آوری های نوين و خصوصا فراگيری در اطلاع رسانی و حساس کردن جامعه و پاسخگو کردن قدرت خيلی جالب توجه است. نقش يوتيوب رو چندی پيش هم در انتخابات اخير آمريکا برجسته کرده بود و ب که در يوتيوب منتشر می شوند و در مورد نامزدهای انتخابات بود اشاره کرد.

فيلم درگيری پليس با اين دانشجو را ببينيد. تصاوير ممکن است برای برخی از بينندگان آزاردهنده باشد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

زبانی برای جهانيان

مهرداد فرهمند 16/11/2006, 23:04

kamiaran152.jpgديروز محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور ايران در جمع مردم سنندج پس از آنکه جمعی از جوانان شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست را ب زبان کردی سرداده بودند گفته بود حالا همين شعار را ب زبان فارسی بدهيد تا جهانيان هم بفهمند.

امروز احمد جنتی دبير شورای نگهبان طی سخنرانی در بوشهر گفته که تا پنجاه سال ديگر ايران محور مسائل علمی و دانش نوين خواهد شد تا آنجا که هر کس روزی بخواهد پيشرفت علمی داشته باشد بايد زبان و ادبيات فارسی را ياد بگيرد تا بتواند از متون و مقالات علمی فارسی استفاده کند.

فردا ....

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

الجزيره ب زبان انگليسی

اميد فراستی 15/11/2006, 11:54

همين الان شروع شد و رسانه تازه ای وارد کارزار رسانه ای شد. قراره اين شبکه تا ژانويه 2007 دوازده ساعت برنامه پخش کنه و بعدش بيست و چهار ساعته بشه. در دوحه، کوالا لامپور، لندن و واشنگتن استوديو داره و دفاتری در 20 کشور ديگه. بايد ديد اين شبکه خبری می تونه همون محبوبيت تلويزيون عربی رو در ميان انگليسی زبان ها و ديگر مخاطبان پيدا کنه و جايی در کنار سی ان ان و بی بی سی جهانی يا کمی دورتر، يورو نيوز و فاکس پيدا کنه؟ شما چی فکر می کنين؟

پی نوشت: يک ساعت و نيم از پخش برنامه هاشون می گذره، کلی چهره آشنا از خبرنگارهای بی بی سی و سی ان ان رو جذب کرده ان و گزارش هاشون همانطور که انتظار می رفت حرفه ای است. از تهران هم گزارش زنده داشتن. کارهای گرافيکی شون استاندارده و خلاصه از نظر چهره چيزی کم و کسر ندارن. سوال اصلی که برای پيدا کردن پاسخش بيشتر بايد صبر کرد اينه که نحوه پوشش خبری شون تا چه حد می تونه برای مخاطبانی که در نظر دارند جذاب باشه. در شعارشون "بی طرفی" قيد نشده بود و بر "دقت" و "صداقت" در خبر تاکيد کرده بودن. آيا بايد منتظر گزارش های جانبدارانه در مورد مسايل بحث برانگيزی چون مسئله فلسطين، عراق، افغانستان و ايران باشيم؟ فعلا بايد نشست و ديد ...

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بلند يا بولنت؟

مهرداد فرهمند 14/11/2006, 15:42

مرگ و تشييع جنازه نخست وزير اسبق ترکيه که همچون زندگی او ب رويدادی سياسی تبديل شد و بر صدر اخبار بی بی سی نشست، بار ديگر بحثی را که عمدتاً در سالهای اخير بر سر اسامی مقامات کشور ترکيه دامنگير مطبوعات فارسی زبان شده دامن زد.

نخست وزير نسبتاً چپگرا يا ب قول يکی از همکارانمان، "توده ای" ترکيه، با اينکه در چند دوره صدارتش هيچگاه روی خوشی ب ايران نشان نداد، نامی ايرانی و فارسی داشت: بلند.


bulent-rahsan152.jpg

بلند و رخشان اجويت؛ نخست وزير ترکيه و همسرش هر دو نامهای ايرانی داشتند


رسانه های ايرانی هم هميشه از او و ديگر چهره های نامدار کشور ترکيه که همنام او بودند، با همين نام ياد می کردند اما در سالهای اخير که رشد کمی و کيفی مطبوعات ايران نسل تازه ای وارد رسانه های ايران کرد که کمتر از نسل قبلی ب سنتهای ترجمه و نقل اسامی خارجی در مطبوعات ايران وفادار ماندند، نام اين سياستمدار ترک با همان تلفظ رايج ميان هموطنانش يعنی بولنت نيز ب زبان فارسی راه يافت، حتی خبرگزاری جمهوری اسلامی که از همان زمان خبرگزاری پارس و دوران ورود آقای اجويت ب صحنه سياست ترکيه نام او را با تلفظ بلند ب ايرانيان شناسانده بود، در ماههايی که بلند اجويت ب تحويل کرسی صدارت ب اسلامگرايان نزديک می شد سنت را شکست و ب جمعی که او را بولنت خطاب می کردند پيوست.

کسانی که معتقدند نام بلند اجويت را بايد بولنت نوشت و تلفظ کرد استدلالشان اين است که نام افراد بايد همان طور تلفظ و نوشته شود که خود آن فرد نامش را تلفظ می کند و می نويسد. با همين استدلال بايد در تلفظ، نام خانوادگی رئيس جمهور فرانسه را شيغک و نخست وزير بريتانيا را بله تلفظ کرد، در تلفظ نامهای مقامات عرب مخارج حروف را بدرستی ب جا آورد و خدا می داند وقتی نوبت ب نامهای مقامات خاوردور و آفريقا می رسد چه زحمتی را بايد برای تلفظ درست نامهای آنها تقبل کرد در نوشتن اين نامها هم ناچار می شويم تلفظ اغلب نامهای خاص خارجی رايج را در فارسی را از بنياد تغيير دهيم و مثلاً مدونا را مدانا و اليزابت تايلور را اليزابت تيلر بنويسيم.

erdogan274.jpgباز می گرديم ب همان بلند خودمان؛ بسياری از نامهای فارسی در کشور ترکيه رايجند که مردم آن کشور تلفظ اين نامها را متناسب با لهجه خود تغيير داده اند، بسياری از همين نامها با اينکه فارسی اند هيچگاه در ايران رايج نبوده اند، مانند همين بلند و همچنين ابرو. سنت مترجمان ايرانی از ديرباز اين بوده که نامهای رايج در ترکيه را با تلفظی نقل کنند که در ايران رايج است و ب جای آهمت و مهمت، احمد و محمد بنويسند و حتی در مورد نامهای ترکی نيز ب اين نکته توجه کنند که اين کلمات ترکی دست کم در ميان ترک زبانان ايران رايجند و تلفظ جا افتاده خود را دارند.

با اينکه دست کم يک چهارم مرد ايران ترک زبانند، اما زبان ترکی ب شيوه ای که در همسايه شمال غربی ايران بدان سخن گفته می شود در ايران يکی از مهجورترين زبانهاست و ب يقين شمار کسانی که در ايران زبانهای انگليسی و فرانسه و عربی و آلمانی می دانند بسيار بيشتر از کسانی است که توانايی تکلم ب زبان ترکی استانبولی دارند، اين وضعيت در هشتاد سال پيش بدين گونه نبوده و ترک زبانان ايران براحتی قادر ب برقراری ارتباط با همزبانانشان در آن سوی مرز بوده اند، اختلافی که دو لهجه از يک زبان را تا مرز دو زبان مجزا پيش برده ناشی از تغييراتی است که در ترکيه ب واژگان ترکی و تلفظ آنها با هدف دور کردن زبان رسمی کشور از شرق و نزديک کردن آن ب غرب و پوشاندن لباس اروپايی ب آن اعمال شده است، حروف قاف و خ بزور از زبان رسمی ترکيه بيرون رانده شدند هرچند هنوز در زبان مردم رايجند.

مترجمان ايرانی نيز با علم ب اين واقعيت، هنگام نقل نامهای مردم ترکيه در متون فارسی مثلاً ب جای آک بولوت، آق بولوت نوشته اند که حتی ايرانيانی که ترکی نمی دانند اما دست کم واژه آق را در نام صدها روستای ايرانی با عناوين آقبلاغ، آق تپه، آقداش و ... ديده اند براحتی با آن ارتباط برقرار می کنند.

ب ياد دارم که در کتاب درسی آيين نگارش سال سوم يا چهارم دبيرستان، يکی از دروس که مقاله ای از دکتر خسروفرشيد ورد، استاد سبک شناسی ادبی در دانشگاه تهران بود ب همين موضوع نقل اسامی خارجی در متون فارسی اختصاص داشت که بخشی از استدلال من در اين نوشتار هم مبتنی بر مقاله ايشان است.

با تمام اين حرفها در سايت ما نام بلند اجويت، بولنت اجويت نوشته شده که حتماً همکارانی که اين نام را اين گونه نوشته اند دليل قانع کننده ای برای آن داشته اند و ممکن است شما نيز با ايشان همعقيده باشيد، هرچه باشد اين اصل پابرجاست که نامها قابل ترجمه نيستند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

جوک های موبایلی و زندگی که جریان دارد...

مهراد واعظی نژاد 13/11/2006, 13:53

mobile.jpgاین روزها هرکه از سفر ایران برمی گردد، ب جای گز و باقلوا و پسته و سوهان، با خود جوک می آورد و فایل های صوتی ضبط شده روی موبایل: از مزاحم تلفنی گرفته تا تقلید صدای آدم های مشهور و زنگ های عجیب و غریب... تازه این ها ب جز موارد خنده داری است که روزانه ب طور مکتوب با ایمیل یا پیغام روی موبایل از ایران می رسد که آن هم جای آفرین دارد ب همت فرستندگان.

حالا همه اینها را گفتم که بگویم خنده و تفریح و شوخی و سرگرمی جای خود را در زندگی مردمان از دست نمی دهد. مشکلات اقتصادی و تنش های سیاسی و معضلات اجتماعی، گویی همانقدر واقعیت زندگی اند که شوخی و خنده و این فقط مختص ب ایرانی ها نیست. اما بدون شک مردم ایران ذوق خاصی در این امر، و ب ویژه در ب کار گرفتن ابزار تازه برای این کار، از خود نشان داده اند.

در کشوری مثل بریتانیا، بخش زیادی از اینگونه شوخی های اجتماعی و سیاسی در مطبوعات و رسانه ها خصوصا برنامه های تلویزیونی طرح می شوند. شاید جای خالی طنزهای با خطوط قرمز کمرنگ تر - چه اخلاقی، چه سیاسی - در رسانه های ایران است که باعث آستین بالا زدن خود مردم می شود تا از هر امکان تازه ای بیشترین بره را برای نقد طنزآلود و بعضا گزنده زندگی روزمره خود ببرند. طنزی که با گسترش وسایلی چون موبایل، گویی خود ب بخشی از زندگی روزمره ایرانیان بدل شده است.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بريتانيايی ها چه کسی را برای صلح جهان پرخطر می دانند؟

اميد فراستی 4/11/2006, 10:45

بر اساس نتايج يک نظرسنجی که در جمع منتشر شده، بريتانيايی ها بعد از بن لادن، جورج بوش را پرخطرترين شخصيت برای صلح جهانی معرفی کرده اند. در رده سوم و چهارم هم کيم ايل سونگ، رهبر کره شمالی و احمدی نژاد قرار دارند.

87 درصد بريتانيايی ها بن لادن، 75 درصد بوش، 69 درصد کيم ايل سونگ و 62 درصد احمدی نژاد را برای صلح جهانی خطرناک می دانند.

اين نظرسنجی توسط چهار روزنام معتبر و توسط نهادهای نظرسنجی حرفه در بريتانيا، مکزيک، اسرائيل و کانادا انجام شده است. در موردی ديگر، 69 درصد بريتانيايی ها، 62 درصد کانادايی ها، 52 درصد مکزيکی ها و 36 درصد اسرائيلی ها بر اين باورند که سياست خارجی بوش جهان را نا امن تر کرده است.

پی نوشت: ، من فقط تيتر اول گاردين را ترجمه کردم و اسم تونی بلر هم در ليست نبود وگرنه حتما می گذاشتم، همچنين اگر اشتباه نکنم هر فرد جدا جدا نظرسنجی شده، برای همين ارقام را نبايد با هم جمع کنيد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

عطر: داستان يک جانی

اميد فراستی 29/10/2006, 10:40

perfume.jpg فيلم تازه ای است که الان در اروپا روی پرده است. بر اساس رمانی از پاتريک زوسکيند آلمانی، فيلم محصول مشترک آلمان، فرانسه و اسپانياست. کارگردان فيلم تام تيکور و بازيگر اصلی اش هنرپيشه تازه کار بريتانيايی بن ويشاو است. داستين هافمن و آلن ريکمن هم در فيلم بازی می کنند.

داستان فيلم در قرن 18 ميلادی می گذرد و ماجرای پسری است با شامه ای استثنايِی: گرونوی (ب فرانسه قورباغه). او با چهره کريه و اين قدرت عجيب مورد تنفر همگان است. بزرگتر می شود، عطر و بوی بدن آدمی را کشف می کند و ناخواسته مرتکب اولين قتلش می شود. و بعد قتل های بعدی ...

داستان را نگفتم که اگر خواستيد فيلم را ببينيد و کتاب را بخوانيد. فيلم، فوق العاده است از نظر من. فضا سازی و بازی ها و موسيقی و رنگ، همه، چنان فضايی ايجاد می کنند که تماشاگر را در خود غرق می کند. داستان فيلم روی حس بويايی قوی شخصيت اصلی استوار است و من بارها حين فيلم تصور می کردم بوهای مختلف ب مشامم می خورد. برخی سکانس ها ب شدت آزار دهنده اند. همانند سازی با شخصيت اصلی، حس گناه را در آدم زنده می کند و منگ از سال خارج می شوی.

بعدتر می فهميم که گرونوی خود بويی نداشته و در نهايت قتل هايش را برای توليد بويی بکار می برد تا همه را مسحور و مجذوب خود کند. داستان روانشناسی محض است. بی بويی گرونوی، تمثيلی است از عدم وجود او برای ديگران و بو عاملی برای وجود داشتن. هنر نويسنده در توليد داستانی ب غايت اغراق آميز و تخيلی و در همين حال ملموس و پر مفهوم بی نظير است و فيلم چندان از کتاب عقب نمی ماند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اين "ی" های تنها

اميد فراستی 28/10/2006, 10:17

مدتی است "ی" تنها همه جا لابلای نوشته های فارسی ديده می شه (برخی از کسره و فتحه هم مفصل استفاده می کنن)، حتی اخير روی جلد کتابی هم ديدم بکار گرفته شده ... وبلاگ ها هم مملو از ی شدن ... نامه ی، درباره ی، حمله ی و نقطه ی .... راستش نمی دونم ماجرا چيست، يادمه کلاس اول و دوم دبستان برای يادگيری طرز تلفظ صحيح کلمات از کسره و فتحه استفاده می شد ولی حتی اون موقع هم ی اضافه نمی کردن ته کلمات و همه هم درست می خوندن همه چيزو و مشکلی هم پيش نمی مومد ... تا حالا هم هرچی کتاب خونديم بدون اين ابزارهای کمکی بودن و بدون مشکل، حالا نمی دونم اين ها از کجا اومدن و برای حل چه مشکلی اضافه شدن يا چه دليل زيباشناختی دارن ... البته شنيدم برخی از زبان شناسان مبدعش هستن و حتما هم دلايلی براش دارن.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

جایزه آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه

اميد فراستی 25/10/2006, 18:49

waalm.jpg، نهادی ب نسبت نوپاست که از سال 2005 جوايزی را در حوزه های مختلف ظاهرا ب مجاری زبان ها و فارسی زبان ها اهدا می کند. اين آکادمی در مجارستان مستقر است و امسال جایزه شیر طلایی در رشته بترین سایت خبری را ب سايت بی بی سی فارسی اهدا می کند. اين آکادمی جوايز ديگر اين بخش را هم ب سايت برای آزادی بیان، سایت ب عنوان بترین ماهنامه الکترونیکی و ب عنوان بترین برنامه خبری تلویزیونی داده است. جايزه ها هم روز جمع اهدا می شود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

طرفداران محمود احمدی نژاد

اميد فراستی 18/10/2006, 10:02

tunisia.jpgيک هفته برای استراحت و گذراندن تعطيلات ب تونس رفته بودم. رفقا هم طبق معمول گرفتاری شان زياد بوده و دستی ب سر اين وبلاگ نکشيده بودند (پوزش از خوانندگان محترم). ب قول بعضی از شما، بايد اسم اين وبلاگ را تغيير داد، چون ظاهرا فقط من در آن می نويسم. البته چندان موافق نيستم چون هرچند نويسنده آن اغلب ثابت است، اما موضوعات آن شخصی نيستند و يا ب بی بی سی مربوط می شوند يا بسيار عمومی هستند، هرچند از نگاه و زبان نويسنده.

ب هر حال سوغات من از اين سفر بود و خاطره ای برای وبلاگ: راستش ايرانی های مقيم خارج از کشور اگر اين اواخر سرو کارشان با افرادی از مليت های عرب زبان افتاده باشد شايد تجرب يکسانی داشته اند.

- کجايی هستی؟
- ايرانی
- ايرانی؟ ... احمدی نژاد؟
- بله
- آآآآآ ... عاشق احمدی نژادم، دمش گرم

حالا تصور کنيد ب کشوری عرب زبان برويد. راستش تقريبا همه تونسی هايی که سرو کارم با آنها افتاد و البته از طبقات مختلف جامعه هم بودند طرفدار احمدی نژاد بودند. می گفتند او می تواند عزت را ب جهان اسلام بازگرداند و با من شرط می بستند که: بگذار ايران ب بمب اتمی دست يابد ببين چطور جلوی اسرائيل و آمريکا بايستاد. کسی که اين را می گفت (دانشجوی دکترا در رشته جرم شناسی) معتقد بود علت اقتدار آمريکا و اسرائيل داشتن بمب اتمی است.

البته يادتان باشد صحبت از 5-6 نفر است، ولی خب اينکه اتفاقی با آنها برخورد کنی و تقريبا همه يک چيز بگويند، حکايت از رواج اين طرز فکر دارد. تنها يک جوان بود که تا فهميد ايرانی ام گفت، اميدوارم ناراحت نشوی ولی من از رئيس جمهورتان اصلا خوشم نمی آيد!

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

پژواک آزمایش اتمی کره شمالی در ایران

اميد فراستی 9/10/2006, 18:18

روز دوشنب تقریبا تمام خبرها زیر سایه خبر آزمایش هسته ای کره شمالی قرار گرفته بود. واکنش های جهانی ب این ماجرا، قدرت بمب منفجر شده، آینده شب جزیره کره و ... همه اینها یک طرف، اما سوال مهمی که باید پرسیده شود این است که تاثیر آزمایش کره شمالی بر مناقشه هسته ای ایران چیست؟

آیا این اقدام کره شمالی، ب رغم سال ها تحریم و تهدید آمریکا و بخش بزرگی از جامعه جهانی، باعث می شود که در مواجهه با ایران سیاست مسالمت جویانه تری دنبال شود؟ یا برعکس، باعث می شود که طرف های درگیر در بحران اتمی ایران بیشتر احساس خطر کنند و ب سمت برخورد سختگیرانه تر با ایران بروند؟

بدون شک این پرسشی است که پاسخ آن در جمهوری اسلامی نیز ب دقت دنبال می شود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

برادر رئيس جمهور!

اميد فراستی 26/09/2006, 16:02

003086572.jpgهفته پيش مشغول کار بوديم، رئيس بخش فارسی بی بی سی، اندرس ايلوس دم در ايستاد تا مثل هميشه گپی بزند. در ميان صحبت فهميديم که عازم استونی، سرزمين مادری اش است. کمی بعد اعتراف کرد، برادر بزرگش نامزد مقام رياست جمهوری اين کشور است. در حال حيرت و تعجب بوديم که گفت البته چندان شانسی ندارد و در سيستم انتخاباتی اين کشور رای مردم تاثير مستقيم ندارد. پيش بينی می کرد نهاد تصميم گير محافظه کار تر از آن است که او را ب عنوان رئيس جمهور بپذيرد. ظاهرا برادرش هم چندان تمايلی نداشته ولی ب اصرار هم حزبانش تن داده. ب شوخی گفتيم مثل خاتمی که با خنده تاييد کرد.

گفت که ب بی بی سی موضوع را گفته تا از نظر "تضاد منافع" () مشکلی پيش نيايد. گفتيم پس اگر برد، خبر اول می زنيم ... و تيترش را می ذاريم "برادر رئيس بخش فارسی بی بی سی، رئيس جمهور استونی شد". خنديد.

خلاصه روز شنب ديديم که آقای ايلوس برنده شده، اتفاقا شبيه آقای ايلوس ما هم هست. هر چه گشتيم عکس هر دو را پيدا نکرديم، فقط گوشه يکی از عکس ها (سمت چپ همين عکس اول مطلب) بخشی از صورتش ديده می شد. خبر در بخش فارسی پيچيده بود و بچه ها ب شوخی می گفتند، يک پلاکارد بزنيم که "مقدم برادر رئيس جمهور ....".

ب هر حال، رئيس بخش فارسی سر جايش خواهد ماند و پستی هم در حکومت برادرش نخواهد گرفت، هر چه هم در مورد اوضاع سياسی آتی استونی بپرسيد اولش قيد می کند که "البته برادرم است و من بی طرف نيستم، ولی ....".

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

همه در ايران صلح می خواهند

اميد فراستی 21/09/2006, 18:22

انوشه انصاری دقايقی پيش ب صورت زنده با سی ان ان مصاحب کرد. ماجرای پرچم هر چه بود، او لباسی با پرچم ايران و آمريکا ب تن داشت! و در پاسخ ب سوال خبرنگار سی ان ان هم گفت که همه در ايران دنبال صلح اند. البته در همين حين ظاهرا سفينه از محدوده دريافت تصوير خارج و تصوير او هم قطع شد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

پرچم ايران کجاست؟

اميد فراستی 19/09/2006, 13:35

anoushe.jpgاين روزها ماجرای پرچم ايرانی که بر بازوی راست ، فضاگرد ايرانی الاصل ديده می شد بين بعضی ايرانی ها موضوع بحث و سوال شده. و گفته که بر اثر اصرار روس ها و دولت آمريکا خانم انصاری هم پرچم ايران رو برداشته و هم قول داده که در حين سفرش هيچ پيام سياسی نده. جالب بفهميم منطق اين درخواست ها چی بوده و يه توريست که کلی پول برای سفرش داده چرا نبايد سياسی حرف بزنه يا پرچم کشوری که درش متولد شده رو بچسبونه رو بازوش!

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بوش خطاب ب مردم ايران: درک می کنم که فکر می کنيد انرژی هسته ای حق مسلم شماست

اميد فراستی 15/09/2006, 19:24

wp.jpgروزنام در شماره امروزش گزارشی از را چاپ کرده که در آن، از رئيس جمهور آمريکا سوال شده اگر شانس ارتباط مستقيم با ايرانيان را داشته باشد چه می گويد.

خبرنگار واشنگتن پست نوشته، از محتوای پاسخ ها چنين بر می آيد که دولت بوش با صحه گذاشتن بر نقش ايران در خاورميانه ب عنوان ملتی مهم، قصد دارد بحران اتمی ايران را از راه های ديپلماتيک حل کند.

ظاهرا بوش ب سرعت و بدون آنکه از روی متن بخواند گفته:

من ب ملت ايران خواهم گفت: ما برای تاريخ شما احترام قايليم. ما برای فرهنگ شما احترام قايليم. ما توانايی های کارآفرينی مردمتان را تحسين می کنيم. ب مردم ايران خواهم گفت که من اهميت حق حاکميت ملی شان را درک می کنم -- که شما ملتی سربلنديد، و آينده ای مثبت برای شهروندانتان می خواهيد. در زمينه مسئله هسته ای، من درک می کنم که فکر می کنيد دستيابی ب انرژی هسته ای ب نفع -- منفعت ملی و حق مسلم -- شماست. من اين را می فهمم. اما ب مردم ايران خواهم گفت، نگرانی عميقی در مورد نيت برخی دولتمردان شما وجود دارد که بخواهند از دانش هسته ای برای ساختن سلاحی استفاده کنند تا بتوانند اهداف اعلام شده برخی رهبران (برای حمله ب اسرائيل و تهديد ايالات متحده) را تامين کنند. و ب مردم ايران می گويم که من می خواهم در راستای يافتن راه حلی که ب خواسته ب حق شما در دستيابی ب انرژی صلح آميز هسته ای منجر شود، قدم بردارم. من ب مردم ايران می گويم، هيچ علاقه ای ب درگيری نداريم. ...

حرف های بوش همانطور که ستون نويس واشنگتن پست هم گفته، حاکی از چرخشی جدی در لحن و نحوه نگاه دولت بوش ب ايران است. آيا سخنان بوش را بايد ب درخواست مکرر رهبران ايران از جمله احمدی نژاد و خاتمی در "تغيير لحن خصمانه" آمريکا نسبت داد؟

- متن کامل تر اين مصاحب و مصاحب ای با گزارشگر واشنگتن پست را در

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

رسانه خصوصی، رسانه غيرخصوصی

اميد فراستی 13/09/2006, 13:54

نوشته بابک تورانی

قسمت اول یک بحث گسترده را ایجاد می کند. جدای از محیط فعالیت و ترس از تعطیلی و خطوط قرمز و سبز، رسانه ای که بدون اتکا ب سوبسید فعالیت می کند، مجبور است ساختاری بی رحم تر داشته باشد.

مدیریت صحیح را می توان اینگونه تعریف کرد که هر جزء سیستم، بطور مستقیم، سود یا زیان حاصل عملکرد کل سیستم را احساس کند. تحت چنین مدیریتی، حرفه ای گری - که بالقوه تلاش برای بقا در یک فعالیت اقتصادی است، اجازه نمی دهد که هر جزء، انحراف یا خطای جزء دیگر را تحمل کند؛ چون هر خطا، بخشی از مخاطب (بخوانید درآمد) را در معرض تهدید قرار می دهد.

رسانه ای که بر اساس سوبسید اداره می شود، گرچه می تواند بواسطه بی نیازی اقتصادی، اصل عرضه و تقاضا را نادیده بگیرد و بگوید که مخاطبی عام دارد، اما لزوما در آن، حداقل بخاطر اهمیت "اسم" (Brand) رسانه، نمی توان تنها برای "دورهم بودن" ارزش قائل شد.

در هر موسسه، برای تبدیل "دورهم بودن" ب یک "فعالیت رسانه ای"، باید ب ارزشهای بنیادی آن موسسه پایبند بود، هر چند که اعتراف و اذعان می کنم، کج خلقی نمی تواند انحراف را تصحیح کند.

شاید فرهنگ ایرانی، بیش از اندازه ب "خواهش می کنم" و "قربان شما" و "استدعا می کنم" و "البته صحیح می فرمایید" وابسته شده باشد، اما بالاخره تغییر باید از جایی آغاز شود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

شرق توقيف شد

امير نامدار 11/09/2006, 17:28

روزنام شرق پس از سه سال فعاليت توقيف شد.
اين روزنام در دوره فعاليت خود، مشی ميانه رو داشت و اگرچه از نظر کيفيت کار، روزنام ای حرفه ای محسوب می شد اما در اين راه آن چيزی را که تا کنون ب عنوان خطوط قرمز جمهوری اسلامی خوانده می شد، کاملا رعايت می کرد.
از اين بابت می گويم "آن چيزی که تا کنون خطوط قرمز خوانده می شد" که ظاهرا حيطه و گستره اين خطوط قرمز تغيير می کند و در عين اينکه اين خطوط قابل ديدن نيستند، می توانند بازتر يا بسته تر هم بشوند. از اين بابت شايد بتوان ب روزنام شرق تبريک گفت که سه سال در شرايطی که برخی روزنام ها در همان شماره اول توقيف شده اند ب کار خود ادامه داد.
در همين روز دوشنب که خبر توقيف شرق منتشر شد، خبر توقيف مجله "نامه" هم آمد، مجله ای با تحليل های عميق و گزارشهای تحقيقی. توقيف موقت دو نشريه هم دائمی شده و چند روز پيش هم خبر آمده بود که وزارت ارشاد دستور داده روزنام ها از چه خبرگزاری هايی می توانند استفاده کنند و از چه خبرگزاری هايی نبايد استفاده کنند.
اينها را که کنار هم می چينيم می بينيم خطوط قرمز آنقدر توی هم رفته که "فضای سبز" ميان آنها که از قرار بايد فضای کار رسانه ها باشد ديگر چندان قابل ديدن نيست.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

جوک های دوران نازی ها

اميد فراستی 3/09/2006, 7:55

hitler.jpgاين هفته کتابی حاوی جوک هايی که در دوران حکومت نازی ها بر آلمان ساخته شده، منتشر می شه. پنجشنب، روزنام تايمز لندن ب اين بانه گزارش جالبی چاپ کرده بود. ظاهرا اوايل، هرچند نقد رژيم ممنوع بوده اما محاکم قضايی مجرمان رو تنها ب اخطار يا پرداخت جريمه محکوم می کردن. اما بعدتر يک جوک می تونست ب قيمت جان گوينده اش تمام بشه و برای مثال يک کارگر برلينی ب خاطر تعريف کردن اين جوک اعدام شده:

گورينگ و هيتلر بالای برج راديو برلين نشسته بودن. هيتلر می گه: می خوام کاری کنم که مردم برلين رو ب وجد بياره. گورينگ پيشنهاد می کنه: چرا همين حالا نمی پرین پايين؟

تايمز چند تا جوک ديگه هم نوشته که بامزه است. مشاب يکيش رو ما هم ب فارسی داريم:

يه روز هيتلر از يه ديوونه خونه بازديد می کرده. هر جا رد می شده همه مريض ها بش سلام می دادن و هايل هيتلر می گفتن. تا اينکه می رسه ب يکی که سلام نمی ده. هيتلر ازش می پرسه: چرا مثه بقيه ادای احترام نمی کنی؟ طرف جواب می ده: قربان من پرستارم، ديوونه نيستم!

يه جوک بانمک ديگه پروژه اصلاح نژاد آلمانی ها رو ب سخره گرفته:

نژاد جديد، لاغر مثل گورينگ، بلوند مثل هيتلر و قد بلند مثل گوبلز خوهد بود!

گورينگ چاق بود، هيتلر تيره و گوبلز هم کوتاه قد. آخرين جوک هم خيلی باحاله:

دو تا برلينی اوايل سال 1945 ب هم می رسن. يکیشون می پرسه بعد از جنگ چيکار می خوای بکنی؟ طرف می گه: بالاخره می تونم برم تعطيلات و می خوام آلمان بزرگ رو بگردم. اون يکی می پرسه: خب، بعد از ظهرش چيکار می خوای بکنی؟

ب قول تايمز، الان ديگه بعد از 60 سال گفتن اين جوک ها خطری نداره! ظاهرا رودولف هرتزوگ (پسر ورنر هرتزوگ) نويسنده کتاب (و فيلم)،قصد داشته اين ايده که مردم آلمان در دوران هيتلر چنان هيپنوتيزم شده بودن که شقاوت و پوچی نازی ها رو نمي ديدن زير سوال ببره.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

رستوران دار ايرانی و دستگيری های لندن

اميد فراستی 2/09/2006, 13:23

Photo: Fiona Hanson/PA امروز همه نگاه ها ب سوی آقای مهدی بليانی، صاحب رستوران پلی ب محله چينی ها Bridge to China Town متوجه شده اند. شب گذشته ماموران پليس ضد ترور بريتانيا ب رستوران او و چند محل ديگر در جنوب شرقی لندن ريخته و 14 نفر مظنون را دستگير کرده اند. حالا رسانه ها از او که يکی از معدود شاهدان عينی عمليات پليس است، دنبال سوژه و اطلاعات تکميلی می گردند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

مسابقه انتخاب برترين وبلاگها

اميد فراستی 1/09/2006, 12:21

راديو دويچه وله (صدای آلمان) از سال 2004 طی مسابقه ای بين المللی بترين وبلاگ ها را در چند زبان و موضوعات متنوع ب انتخاب مردم معرفی می کند. از همان ابتدا وبلاگ های فارسی نيز در اين مسابقه شرکت کردند. امسال هم اين مسابقه برگزار می شود و علاقمندان می توانند وبلاگ منتخب خود را معرفی کنند. مطابق آنچه در سايت اين مسابقه آمده:

اهدای جوايز اين مسابقه روز يازدهم نوامبر در شهر برلين صورت ميگيرد. در هر پانزده موضوع مسابقه يك برنده از سوى هيئت داوران انتخاب ميشود. ب برنده بترين وبلاگ يک کامپيوتر Apple MacBook ب عنوان جايزه اهدا می شود.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

روز بلاگ رسيد

اميد فراستی 31/08/2006, 10:54

blogday.jpgامروز است. از بد حادثه ديتا بيس (Data base) سايتی که ب همين منظور را افتاده هم در همين روز از کار افتاده. ب هر حال تکليف روشن است و بايد پنج تا وبلاگ معرفی کنيم، راستش تصميم گرفتم وبلاگ 5 تا دختر جوان (18 ساله) رو معرفی کنم، دروغ چرا، بعضی هاشون رو می شناسم، ولی خب چه فرقی می کنه. نحوه ديد هر کدوم ب محيط و زندگی شون ب نظرم خيلی جالب و خوندنی می آد:

- ، وبلاگ يک دختر هندی که در آمريکا زندگی می کند و ب هنرهای تجسمی علاقه دارد.
- ، وبلاگ دختری ايرانی در آمريکا.
- ، وبلاگ دختری آمريکايی که از نوجوانی در زمينه طراحی لباس و مد فعال است.
- ، فوتو وبلاگ دختری ايرانی در اروپای غربی با کارهای گرافيکی و عکس هاش.
- ، وبلاگ يک دختر ايرانی که در شرق آسيا زندگی می کند.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

از اوين تا ايسنا!

اميد فراستی 30/08/2006, 19:40

کسی می دونه چرا يه نفر بعد از آزادی از زندان و قبل از رفتن ب خونه بايد بره خبرگزاری ايسنا؟ ، خبر بی بی سی و از آزادی رامين جهانبگلو.

-

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

تلفظ احمدی نژاد

اميد فراستی 30/08/2006, 0:41

تلفظ کلمات خارجی معمولا برای مردم سخته، حالا بعضی از زبانها توانايی بيشتری ب مردم می ده برای تقليد و نزديک بودن ب تلفظ صحيح و برخی کمتر. زبان انگليسی فکر کنم ظاهرا از اونهاست که حداقل برای تلفظ کلمات فارسی و عربی چندان قابليت خوبی نداره، خصوصا اگر کلمه مورد بحث کمی پيچيده باشه. شکی نيست که ما فارسی زبان ها هم برای ادای کلمات غير فارسی مشکلاتی داريم و گاه کلی بايد تلاش کنيم تا مثلا ب يه انگليسی بگيم کريستی برگ رو می شناسيم! خلاصه همه اينها رو گفتم تا رو در مورد مشکل تلفظ احمدی نژاد برای آمريکايی ها لينک کنم.

- دستورالعمل بی بی سی برای تلفظ صحيح احمدی نژاد

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

کارناوال ناتینگ هیل

اميد فراستی 29/08/2006, 10:23

مطلبی از همکارم زوبين ناوی

میگن کارناوال ناتینگ هیل همیشه جای خطرناکیه، ولی جای شما خالی ما رفتیم و هیچ کدوم از این شایعه هایی هم که راجع بش میگن حقیقت نداره. پلیس اینقدر همه چیز را تحت کنترل داشت که کسی جیکش در نمی اومد! البته با وجود بلند گوهایی که اندازه دو طبقه ساختمون بود کسی هم نمی تونست جیکی بزنه. صدا ب صدا نمی رسید.

محیط رنگی و جالبی بود. صبح یک کم زود تر راه افتادیم (همراه پدر بزرگوار و عمه پسر) که بتونم جای پارک پیدا کنم و ب شلوغی نخورم. خیلی از مردم از روز قبل چادر زده بودن و جا گرفته بودم و اینقدر خورده بودن و کشیده بودن (آخه خوردن مشروب و کشیدن سیگاری و از این حرفا این روز آزاده) که دیگه نگو و نپرس.

هر کی یک سوت يا بوق بسته بود گردنش که تا کیفشون کوک میشد صداش رو در می آوردن.

جالب تر از همه توالت هاش بود. غیر از این که شهرداری محترم وست مینیستر کوچه ب کوچه توالت هایی بنا کرده بود، ولی ساکنین این محله هم از فرصت استفاده کرده بودن و راه پول در آوردن رو پیدا کرده بودند. هر چند قدم سر ستون خونه ها روی کاغذ بزرگ نوشته بود "توالت 1 پوند" البته ب انگلیسی.

غیر از آفریقایی ها، از آمریکای جنوبی و چین و کردستان هم توی این کارناوال شرکت کرده بودن. جای شما خالی بود، از هیچی هم نترسین و اگر بريتانيا هستين، سال دیگه حتما برین ببینین، و اگر نه هم می تونين همين الان ببينين.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

شجاعت نصرالله

اميد فراستی 27/08/2006, 22:06

فارغ از همه فجايع جنگ لبنان و اينکه چه کسی را مقصر بدانيم، حرف های امروز رهبر حزب الله لبنان ب نظر من بسيار شجاعانه و حاکی از تدبير بود. ابراز تاسف او از اين جنگ و پشيمانی از گروگان گيری سربازان اسرائيل از سوی وی اين اميد را قوت می بخشد که چنين جنگی تکرار نشود. او ب هر دليل اين سخنان را گفته باشد و حتی اگر درجه صداقتش را کم ارزيابی کنيم و اهداف سياسی را در آن جستجو کنيم، موضع گيری صريحش غير قابل پيش بينی می نمود. نصرالله می توانست همان گونه که هر روز رسانه ها و روزنام نگاران دنيا از پيروزی ضمنی حزب الله سخن می گويند، ب پيروزی اش ببالد و هل من مبارز بطلبد؛ می توانست همه چيز را ب گردن اسرائيل بياندازد و حداقل در منطقه کمتر کسی ب او خرده گيرد؛ يا از محبوبيت روزافزونش در دنيای عرب حفاظت کند و با غوغا و هياهو بر آن بيافزايد. اما برخلاف همه اين فرضيات نه تنها راه را بر تکرار چنين جنگی تنگ می کند بلکه بطور ضمنی از در مدارا با اسرائيل نيز بر آمده و چنانکه در خبرهای غير رسمی بود، مشغول مذاکره با اسرائيل برای تبادل زندانيان حزب الله و حماس با اسرائيل است. ب نظر من با اين موضع گيری (اگر ادامه يابد و در عمل نيز ب همين جهت حرکت کند) شانس حزب الله برای فعاليت سياسی فراگير در لبنان بسيار بيشتر شده و خصوصا مخالفانش را در شمال و خارج از حوزه شيعيان نرم تر خواهد کرد. ب هر حال او با اين سخنان ريسک اين را نيز ب جان خريده که اسرائيل هم ب نوعی خود را پيروز اين جنگ تلقی کند. بسياری در اسرائيل هدفشان را از جنگ وادار کردن حزب الله ب کنار گذاشتن سلاح و رفتن ب عرصه سياست اعلام کرده بودند و اگر نتيجه سخنان نصرالله ب چنين چيزی ختم شود، برنده خواندن اسرائيل هم چندان بيراه ب نظر نمی رسد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

"تحریفی" مصلحت آمیز ب که "راستی" فتنه‌انگیز!

اميد فراستی 17/08/2006, 15:10

ahmadi203.jpgنوشته ای از همکارم جمال موسوی
دیشب شبکه اول سیما مصاحب محمود احمدی نژاد با مایک والاس خبرنگار شبکه آمریکایی CBS را پخش کرد. ماهم ب لطف بشقاب جدیدی که در بالکن نصب کردیم ب آن دسترسی پیدا کردیم (بگذریم از محتوا و اهمیت آن و همه آنچه رسانه ها در باره آن نوشته اند، گفته اند و نشان داده اند). این مصاحب تقریبا بدون کم و کاست پخش شد ولی چیزی در حاشیه این مصاحب ب نظرم جالب آمد.

پیش از پرداختن ب آن، حکایتی از سعدی که در باب اول گلستان آورده است را بخوانید:

پادشاهی را شنیدم ب کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید. ملک پرسید چه می‌گوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز ب راستی سخن گفتن! این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا، زین راست که تو گفتی، که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته‌اند دروغی مصلحت آمیز ب که راستی فتنه‌انگیز!

در مصاحب محمود احمدی نژاد جایگاه مترجم که سخنان آقای احمدی نژاد را ب خبرنگار آمریکایی و سئوال خبرنگار را ب آقای احمدی نژاد ترجمه می کرد ب نظرم خیلی جالب آمد. مترجم سعی می کرد کلماتی را بکار ببرد که گویا طرفین بسیار ب یکدیگر احترام می گذارند و البته ب نظر من در مجموع نوع ترجمه او در جهت منطقی تر نشان دادن چهره رییس جمهور ایران موثر بود. البته پس از مصاحب هم مایک والاس گفته بود که آقای احمدی نژاد بسیار منطقی تر آز آنی بود که انتظار داشتم!

مثلا در جایی خبرنگار خواست تا چند سئوال را یکباره مطرح کند، ولی رییس جمهور ایران با خنده گفت: ب او بگویید شاید ب اندازه 5 ساعت سئوال داشته باشد، من که مثل او بیکار نیستم! ترجمه سخنان آقای احمدی نژاد که با لحنی بسیار محترمانه ارائه شد این بود: ممکن است شما بخواهید ساعتها از من سئوال کنید ولی من قرار ملاقاتی دارم که لازم است ب آن برسم! یا در جاهایی دیگر سئوالهای جسورانه خبرنگار با لحنی بسیار مودبانه ب آقای احمدی نژاد منتقل می شد. مثل اینکه اگر خبرنگار می گفت: ولی شما قبلا این را گفته اید، مترجم ب فارسی می گفت، ولی قربان شما قبلا ب این نکات اشاره فرموده اید! ب نظر من اگر مترجم تمام مصاحب را آن طور که طرفین خصوصا آقای احمدی نژاد حرف می زد دقیقا منتقل می کرد ممکن بود حتی روند مصاحب ب کلی تغییر کند و یکی از طرفین و یا هر دو از کوه در بروند! با خودم گفتم کاش هر کسی در هر موقعیت و مکانی مانند این مترجم ب اندازه توانش در کاهش تنش ها و در نرم کردن دل دیگران تلاش می کرد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

غلط ننويسيم

اميد فراستی 16/08/2006, 16:47

holocaust.jpgب قول ، آهای ملت، يکی حواسش ب ديکته کلمات انگليسی باشه تا آبروريزی نشه. بنويسيم: holocaust ننويسيم: holocust. اين اولين بار نيس که کلمه ای رو در ايران ب اشتباه می نويسن و بعد هم در معرض ديد رسانه ها می گذارن. اغلب هم اين جور اشتباه ها رو آدم در پوسترها و تابلوهای تبليغاتی سياسی می بينه که اتفاقا برای خارجی ها هم نوشتن و قصدشون ارتباط برقرار کردن با اونهاست. خلاصه عزيز دل برادر، حداقل يه قبل از چاپ کردن.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

هزينه جنگ لبنان

اميد فراستی 16/08/2006, 10:08

امروز آمار جالب و البته غم انگيزی از جنگ لبنان منتشر کرده:

لبنان:

- 1100 نفر کشته، 3698 نفر زخمی، 702400 نفر رانده شده؛
- 15000 خانه منهدم شده؛
- اقتصاد لبنان احتمالا 2 تا 3 درصد رشد منفی خواهد داشت؛
- 15 درصد درآمد ملی لبنان را صنعت جهانگردی تشکيل می دهد و پيش بينی می شد 1.6 ميليون توريست امسال ب اين کشور سفر کنند؛
- حمله ب نيروگاه برق جيه موجب نشت 10000 تن سوخت ب دريا شد: هزينه پاکسازی 100 ميليون دلار؛
- 73 پل نابود شدند؛
- هزينه بازسازی زيرساخت ها در لبنان 2.5 ميليارد دلار برآورد شده است؛ شامل: 404 ميليون دلار جاده، پل، بندر و فرودگاه، 208 ميليون دلار تاسيسات نيروگاه ها، 99 ميليون دلار تاسيسات مخابراتی، 74 ميليون دلار آب، 190 ميليون دلار صنايع، 16 ميليون دلار تاسيسات نظامی؛
- هر ساعت 6000 نفر در لبنان برای بازسازی خانه ها و مزارع از بين رفته شان ب جنوب لبنان باز می گردند.

اسرائيل:

- 157 کشته (40 غير نظامی)، 1000 غير نظامی و 450 سرباز زخمی، 300000 نفر رانده شده؛
- 6000 خانه يا محل تجاری در اسرائيل منهدم شده اند؛
- هزينه جنگ برای اسرائيل 1.6 ميليارد دلار برآورد شده که 1 درصد درآمد ملی اين کشور است؛
- پيش بينی می شود تعداد جهانگردان 50 درصد کاهش يابد؛ صنعت جهانگردی 0.4 درصد درآمد ملی اسرائيل است؛

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

کمی احساساتی

Laili Abolhassani 11/08/2006, 14:35

گفتند احساساتی نشيم. در نوشتن خبرهامون قبول. اما اينجا در وبلاگ که می شه يک کمی احساساتی شد.

ديروز در وسط روزنام گاردين عکس بزرگی از جسد يک نوزاد ده ماهه لبنانی در بغل مادرش چاپ شده بود که دوتايی از ويرانه های يک ساختمان بيرون کشيده شده بودن. نيمرخ صورت بچه پيداست با موهاش و گوشش که پر از خاک است. بلوز سفيد رنگش را هم می شه يک جورايی تشخيص داد.

از مادر، فقط دستی ديده می شه که بچه را نگه داشته بوده با آستين مشگی سوزن دوزی شده و يک حلقه طلای نازک در انگشت دوم. ب نظر می رسه که چند روزی از کشته شدنشون می گذره. خوشحالم که مادر بچه با خودش مرده. هر بار که می بينم يا می شنوم که اين تعداد بچه کشته يا مجروح شدن، دعا می کنم که ای کاش مادر بچه قبل از خودش کشته شده باشه.

چند روز قبل يکی از تلويزيون های اينجا مردی را نشان می داد که دختربچه مجروح دو سه ساله ای را جلوی دوربين گرفته بود و می گفت: اين دشمنی است که اسرائيل ب دنبال نابوديش است. دخترک زخمی و خون آلود بود اما عين فرشته ها، عينهو پری های دريايی تو کارتون ها.

ب دوستی زنگ زدم که اهل لبنانه و خيلی از اعضای خانواده اش ساکن بيروت، گفت که "فک و فاميلش خوش شانس بودن که تونستن ب موقع شهر را ترک کنن" اما اضافه کرد "خواهر شوهرم که سرطان داره و شيمی درمانی می شده، از موقعی که در کوه پناه گرفته، هيچ دسترسی ب دارو و دکتر نداره و حالش خيلی خيلی بده." اينجور مرگ ها هم جزو آمار تلفات جنگ ب حساب می ياد؟

البته اينطور نيست که قربانی های جنگ فقط دختربچه ها و پيرزن ها و پيرمردها و مريض ها باشن ها. اهالی قدرت را هم فراموش نکنيم. دارن خودشون رو برای برقراری آتش بس و تموم کردن جنگ می کشن. می رن، می يان. مسابقه رفت و آمد ديپلماتيک ب راه افتاده، ميدانی پيدا کردن برای نمايش قدرت و نفوذ، فرصتی برای کسب محبوبيت و شهرت. مسابقه گذاشتن برای حضور در بين خبرنگارا. با لبخند جلوی دوربين ها می ايستن و در ضيافت های شام و ناهار دم از ضرورت آتش بس و صلح و امنيت می زنن. طفلکی ها برنامه تعطيلات تابستونيشون هم ب هم ريخته. ديگر بايد چکار کنن که نشون بدن دلشون برای صلح و خوشبختی جامعه جهانی می تپه. اونا که در کوه و کمر ب داروی شيمی درمانی نياز ندارن و قرار نيست برای محروميت از دارو جونشون رو از دست بدن که کار رو جدی بگيرن.

اوريانا فالاچی در کتابی که درباره جنگ ويتنام نوشته يک جايی اشاره می کنه که در حالی که نبرد بين ويت کنگ ها از يک طرف و نيروهای آمريکايی و ويتنام جنوبی از طرف ديگر روز ب روز سنگين تر می شه، "در پاريس، نمايندگان بی حيای قدرتمند سعی دارند صلح را در سالن های روشن از چراغ های قيمتی و قالی های مخملی پيدا کنن."

نمی دونم شايد زيادی احساساتی شدم اما در دنيای امروز، جنگ هم مفهومش رو از دست داده. جنگ از قديم ب معنی رزمجو در مقابل رزمجو بود نه بمب و موشک در مقابل دختر بچه های ده ماهه يا دو سه ساله.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

راديو زمانه

اميد فراستی 5/08/2006, 8:24

radiozamaneh.jpgفردا اينترنت 15 ساله می شود. تا پيش از ظهور اينترنت، دوران بارداری و زايمان رسانه ها گاه سال ها ب طول می انجاميد. حتی اگر محتوا هم آماده می بود، روند انتشار و پخش آنچنان پر دردسر، پر هزينه و دست و پاگير بود که ممکن بود اساسا موضوع را منتفی کند. کم نبوده اند رسانه هايی که تا مرز انتشار يا پخش رفتند و در همان نقطه متوقف شدند. اما اينک ب لطف اينترنت فاصله تا انتشار و پخش با کمی اغراق تنها چند ميليمتر است: يک کليک.

ديروز پخش آزمايشی يک راديو تازه روی اينترنت آغاز شد. که در آمستردام مستقر است بعدا قرار است از روی ماهواره نيز پخش شود. آمدن رقبای تازه و حرفه ای برای رسانه های حرفه ای يک موهبت است و آنها را از رخوت بيرون می آورد. ما هم در بی بی سی نه فقط از اين بابت که راديو تازه ای متولد شده، بلکه ب علت حضور همکار سابقمان، در راس اين رسانه نسبت ب آن حساس تريم. با کنجکاوی ب آن گوش می کنيم و قطعا از موفقيتش خشنود خواهيم شد. خصوصا که شنيده ها حاکی از برنامه ها و پروژه های انقلابی او در اين رسانه است. و تشکيل داده، ب ، خودش وبلاگ نويس است، شفاف عمل می کند و ب ، ست. خلاصه همه مشخصه های کار در رسانه های مدرن امروزی را دارد. از ترانه ها هم جوانگرايی ب گوش می رسد.

اين راديو برای وبلاگ ها هم بسيار مهم است، يک وبلاگ نويس حرفه ای آمده تا رسانه ای حرفه ای راه بياندازد و در ضمن وبلاگ ها را هم فراموش نکند و آنها را ب کار گيرد. قاعدتا نه تنها بايد صدای وبلاگ ها را در آن بيشتر شنيد بلکه همانطور که گفتم تجرب يگانه وبلاگی را در نحوه کار آن ديد و شنيد. نمی دانم چه از آب درخواهد آمد، احتمالا مهدی هم نمی داند چون ب قول خودش مشغول تمرين است. بايد ديد مفهوم رسانه خودمانی را چگونه ب اجرا در می آورد. فعلا پخش آزمايشی شروع شده، پس منتظر می مانيم و ب گوش ...

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

نمایشگاه بین المللی اتومبیل بریتانیا پس از 30 سال در لندن

اميد فراستی 19/07/2006, 15:50

IMG_0063.jpgگزارش زوبين از نمايشگاه اتومبيل بريتانيا - از اون جا که مدتیه سعی داریم اتومبیلرانی، صنعت اتومبیل سازی و ورزشهای موتوری رو بیشتر ب علاقمندها معرفی کنیم، چندی پیش متوجه برگزاری یک نمایشگاه بین المللی اتومبیل توی لندن شدیم.

این نمایشگاه که قبل از این توی سالن NEC ‏شهر بیرمنگهام برگزار می شد، پس از 30 سال دوباره ب لندن برگشت و ب قولی قراره یکی از بی نظیر ترین نمایشگاه های اتومبیل با شکل تازه ای در سالن ‘اکسل’ (ExCeL ) ‏باشه.

روز خیلی گرمی بود و این نمایشگاه هم که از اول تا آخرش فقط پیاده حدود یک ساعتی طول می کشید، دیگه آخریها منو ب روغن سوزی انداخته بود.

افراد بالای 21 سال می تونستن با مدل های جدید مزدا RX8 ‏و MX5 ‏توی یک پیست کوچک رانندگی کنند. یک قسمت داشت برای نمایش و حرکات آزاد با موتور و اتومبیل توسط راننده های حرفه ای، یک جای دیگه با اتومبیل های 4x4 ‏از در و دیوار بالا میرفتند و خلاصه کلی برنامه های جانبی دیگه هم بود.

IMG_0368.jpg‘‏جودی کید’ Jodie Kidd ‏یک سوپر مدل بریتانیایی هم بود که کنار یک مدل یخی از اتومبیل جدید کروکی فورد، محیط رو خنک کرده بود. شرکت اپل Opel ‏هم برای تبلیغ مدل جدید ‘کورسا’ توی اون هوای گرم نوشیدنی های خنک با نام کورسا ب مردم می داد.

IMG_0161.jpgیکی از تبلیغات پر سر و صدای نمایشگاه از طرف شرکت تویوتا بود. اتومبیل مدل Aygo ‏را که توی درهاش کلی بلند گو بود و صندوق عقبش کشویی بود که وقتی باز میشد تبدیل میشد ب یک میز برای میکس آهنگ.(Dj) ‏یک دختری هم بود که مدام آهنگ های انرژی دار میگذاشت و جلب توجه می کرد.

نکته جالب توجه یک اتومبیل مدل جی تی خیابونی، ب اسم ‘Arash’ ‏آرش بود! درست حدس زدین طراح و صاحب امتیازش یک جوون ایرانی حدود سی و خرده ای ساله بود که قبل از این هم صاحب امتیاز و طراح اتومبیل های مسابقه ای و خیابونی ‘فربد’ بود. با هم گپی زدیم و فارسی خوب بلد نبود ولی تلفن و ایمیل رد و بدل کردیم تا بعدا باهاش مفصل یک مصاحب انجام بدیم.

این نمایشگاه از 30-20 ژوئيه در سالن ‘اکسل’ (ExCeL ) ‏لندن بر گزار میشه.

-

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

گنجی در سوآس

اميد فراستی 15/07/2006, 13:49

نبودم که ب جلسه گنجی در برم، اگر هم بودم حتما بتر از نمی توانستم آنرا گزارش کنم. ظاهرا حسابی هم جنجال ب پا شده است.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اعتصاب غذای گنجی

اميد فراستی 14/07/2006, 11:11

گنجی از ساعتی پيش اعتصاب غذايش را برای آژادی زندانيان سياسی ايران شروع کرد. ده، پانزده نفری همراهيش می کردند، تی شرت هايی با مضمون آزادی زندانيان ب تن داشتند و خبرنگارانی هم برای پوشش خبری اين اعتصاب حاصر شده بودند. همکارم در حال تهيه گزارش بود که قاعدتا بايد تا چند ساعت ديگر در سايت منتشر شود. گنجی فردا و پس فردا هم ظاهرا نيويورک خواهد بود تا مقابل مقر سازمان ملل ب اين حرکت اعتراضی خود ادامه دهد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

تجمع برای آزادی زندانيان بازداشتی در تهران

اميد فراستی 16/06/2006, 14:22

يه نيم ساعتی است که از خيابون صدای بلند نامفهومی رو می شنيديم. رفتم نهار و برگشتم فهميدم که تعدادی ايرانی هستند و اعلاميه ای با امضای پخش می کنند. هدفشان ظاهرا جلب توجه افکار عمومی ب ماجرای دستگيری زنان در تهران است. يکی دو تا عکس ديگه هم هست که می تونيد در ببينيد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

کمی تا قسمتی ابری

اميد فراستی 13/06/2006, 17:29

london203.JPGستار سعيدی (که تصميم گرفته از اين ب بعد ديگر در اين وبلاگ، مطالب سياسی يا شب سياسی ننويسد): لندن در تصورات من، تا پيش از اينکه ب بريتانيا برسم، شهری با ساختمانهای قديمی، کوچه و خيابانهای باريک و هوايی هميشه ابری و بارانی بود. اين تصورات، تا حدود زيادی واقعيت داشت. ب خصوص هوايی اکثرا گرفته و بارانی آن. آدم اينجا شب را در آروزی فردايی آفتابی ب اميد جبران کسری ويتامين دی ب خواب می رود. شش ماه خزان و زمستان و دو ماه و اندی از بار را، با چنين آرزويی پشت سرگذاشتيم.

سرانجام ب آرزوی يک ساله مان رسيديم، روزهای يکشنب و دوشنب اين هفته (12 و 13 جون يا ژوئن) از آن روزهای ب شدت آفتابی و فوق العاده گرم بود. اما گويا در اين کشور، همه چيز اينگونه افراطی است، در زمستان، صبح تا نزديکی های ساعت هشت آفتاب طلوع نمی کند و هنوز ساعت از چهار عصر نگذشته ناپديد می شود. اما در تابستان، تا ساعت ده شب هم، آفتاب ب طور کامل غروب نمی کند. گرمای سرسام آور اين دو روز (يکشنب و دوشنب) هم همينطور مثال زدنی بود. روزنام ها نوشتند روز دوشنب، "گرمترين دوازده ژوئن، در صد سال گذشته" بوده است.

ملت تشنه آفتاب، (جای شما خالی) با يک يا دو تيکه لباس ب دشت و صحرا و کوه کمر سرازير شدند و در پارکهای داخل شهرها هم، تا چشم کار می کرد زن و مرد افقی ديده می شد. در پايان روز هم، شانه های سوخته و صورتهای سرخ شده با بوی شديد عرق (اين عرق همان رطوبت بدن است، نه شراب) در مترو ها و اتوبوس ها... خلاصه، هوا آنقدر گرم شده بود که مشتاقانه در آرزوی بازگشت هوای ابری و بارانی هميشگی لندن بودم. خدا رحم کرد و روز سه شنب، با بارش باران باری و ملايم شدن دوباره هوا آغاز شد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

زیارت یا تهیه گزارش ...

اميد فراستی 3/06/2006, 8:34

ناجيه همکار بی بی سی در ايران - شب بود. می خواستم بخوابم... آرام نبودم ... دلم می خواست گریه کنم. نمی دانم چرا... اما حس کردم مدتهاست این کار را نکرده ام. برای کشته های هر روز در افغانستان و عراق و ... برای بچه های خاکی کوچه های پایین شهر مشهد، برای مهاجرین قانونی و غیر قانونی، برای بیمارانی که دیگر امیدی نداشتند و چند روز پیش یکی از آنها را که بسیار جوان بود دیده بودم... پسری بیست و پنج ساله که قرار بود تا چند ماه بعد ب خاطر سرطان پیشرفته معده اش برای همیشه از دنیا برود.

شب بود. از پنجره ب بیرون نگاه کردم . مدتها بود گریه نکرده بودم. دیگر عسکهایم را دوست نداشتم. خواهرم می گفت شبیه لبخند ژوکوند است. بله دلم گریه می خواست.

پدرم را صدا زدم . پدر جان می خواهم فردا بروم حرم امام رضا. حس می کنم باید جایی بروم و ساعتی آرام شوم. اتومبیل که ندارم. راه هم که دور است ... کوه و کمر را هم که بلد نیستم تا جایی بروم و ساعتی فریاد بزنم و بعد آرام برگردم. پس می روم حرم...

صبح شد ساعت پنج ونیم صبح. پدرم صدایم زد. بیدار شو مگر نمی روی. آه... چه خواب شیرینی بود. کاش حس معنویتم گل نکرده بود. اما این را ب پدر نگفتم. برخاستم و آماده شدم. چادر سیاه را بعد از مدتها بر سر کردم... رفتیم تا ب حرم رسیدیم. وارد صحن حرم شدم. و بعد نزدیک و نزدیک تر تا خودم را ب نزدیکیهای ضریح رساندم. طبق رسم معمول خودم شروع کردم زارزار گریه کردن. ..

اما هنوز ب آن جاهای اوج گریه نرسیده بودم که باز این گوش فضولم فعال شد و شروع کرد ب ثبت صداهای اطراف... دختر 18-19 ساله زیبا، با چشمانی سبز، صورتی سفید و روشن ... چادراش سورمه ای با گلهای سفید کوچک ، شروع کرد ب التماس کردن" تو رو خدا امام رضا کمکم کن امتحانم رو قبول شم اگه نتونم برم دانشگاه بابام منو ب زور عقد این مرتیکه می کنه، یا امام رضا" ... زنی پیر با لهجه ای که نمی دونم مال کجا بود " یا امام رضا خسته شدم... اون از اون یکی پسرم که با موتورش رفت زیر کامیون منو ب خاک سیاه نشوند اینم از این بچه افلیجم که دیگه پیر شدم نمی تونم این طرف اون طرف ببرمش. اگه فردا من بمیرم کی می خواد مواظبش باشه ... یا امام رضا خلاصم کن از این همه درد" زن جوانی با چهره ای ب اندازه سالها خستگی اومد جلو و شروع کرد ب جیغ کشیدن" یا امام رضا از وقتی شوهرم مرده یکبار هم ب خوابم نیومده دیگه طاقت ندارم..." آه این گوش فضول ثبت کرد و کرد تا نزدیک تر شد " یا امام رضا چهارتا دختر جوون دارم... شوهر خوب براشون پیدا کن" ... "یا امام رضا برادرم تو بیمارستانه اگه امروز فردا کلیه بش نرسه دیگه رفتنیه... حیفه ... جوونه ... تازه نامزدش کردیم... "

نمی دونستم چیکار کنم... اما دیگه نتونستم تحمل کنم زود خودم رو کشیدم بیرون... اومدم تو فضای آزاد صحن جمهوری نشستم ... کاشیکاری های ظریف با رنگهای، آبی و یشمی و لاجوردی و صورتی کمرنگ رو نگاه می کردم و ب فکر ساخت یه گزارش از این کارهای هنری خیلی زیبای حرم افتادم... بعد زود وجدان درد گرفتم... ناجیه تو اومدی زیارت یا تهیه گزارش ...

ساعت هفت و نیم شده بود. پدر آمد بیرون. می دونم تمام این مدت داشته دعا و نماز و زیارت نامه می خونده بی آنکه بدونه من مشغول عوالم خودم بودم. می دونم برای منم مثل همیشه خیلی دعا کرده ....

یک کاسه آب سرد و زلال از سقاخانه می خورم. ساعت هشت صبحه. رسیدم خونه. نمی دونم چرا اما آرام هستم. آرام تر از همیشه ...

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اخبار چیان و اهالی جراید سرخوش و سرمست بودند!

اميد فراستی 30/05/2006, 10:37

جمال از دوبی - صبحگاه پس از اینکه بر "اتوموبیل" بنشستم و آهنگ دیوان و دفتر کردم، پیکی بر تیلیفون همراه بیامد که یکی از شیوخ ِحاکم، اهالی نبشتار و اخبارچیان بلاد را ب ارگ شارستان فراخوانده است و قصد دارد الساعه مطلبی مهم با آنان در میان گذارد. بشتابید تا پشت دروازه عمارت نمانید!
سر مرکب ب جانب قصر شارستان در خارج شهر گرداندم و ب تاخت، روانه شدم. در راه تنی چند از دیگر "اخباریون" را از جماعت "اف بی"، "ای اف بی" و "رویترز" نیز دیدم که یکی بر دیگری برای رسیدن ب منزلگاه سبقت می گرفتند که گویی مسلمانان صدر اسلامند و بر نماز و جهاد و اعطای ذکات بر یکدیگر سبقت می جویند.
چونانکه ب مصداق جمله معروف "دیدار ب قیامت" در روز حساب بنی آدم یکدیگر را پشت دروازه های بشت و جهنم ملاقات کنند، اصحاب نوشتار و قلم و اخباریون را نیز بر آستان دروازه شیخ بدیدم که در انتظار اذن دخول بودند. پس از شنیدن ندای "تعال" از سوی یکی از رکابیان امیر، جملگی از دروازه های حارسان و شحنگان و خادمان شیخ یکی پس از دیگری بگذشتیم و با گفتن "السلام علیکم" و "صبحکم الله بالخیر و العافیه" و اینکه "شیخ حفظه الله در عافیت هستند انشاءالله" وارد دهلیز عنبرین بوی عمارت شیخ شدیم و انتظار بردیم تا حضرت ایشان ب مشتاقان رخ بنمایاند.
ندا بیامد که شماری از اصحاب خبر پس از مسدود شدن دروازه بیامده اند و توفیق دخول نیافته اند و همچنان بر دخول اصرار می کنند. زهی خیال باطل!
القصه بنشستیم و ساعتی بگذشت تا اینکه شیخ در لباده ای سفید، ردایی با قیطانهای زربفت و دستاری مالیده در حلقه ای از غلامان و ملازمان با جامه های فاخر پدیدار گشت و اخبارچیان و اهالی جراید جملگی از فرنگی، فارس، هندو، عرب و چینی در برابر ایشان ب پا ایستادند.
شیخ رسما اعلام کرد که شب گذشته امیر ولایت شرق پس از سخنانی دراز بر اینکه جگرگوشه اش را ب نکاح سوم امیرزاده در بیاورد، موافقت کرده است. شیخ فرمود عنقریب است که در معیت شماری از شیوخ امیر زاده را ب ولایت شرق ببرد تا صبیه امیر آن ولایت را از نزدیک ملاقات کند و مع الخیر آداب نکاح را در آنجا تکمیل کند.
پس از آن امیر دست بر هم زد و نان چاشت آن روز اصحاب مطبوعات را از بره بریان گرفته تا جگر بوقلمون حواله کرد و اخبار چیان و اهالی جراید سرخوش و سرمست بودند!
روز دیگر تمامی جراید نقش چهره امیر زاده در صفحه اول بزدند و در باب این وصلت و ولیمه میمون سیاهه ها ب السنه فرنگی، عربی، هندی، چینی و فارسی نبشتند!

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بحران کاريکاتور روزنام ايران در صدر توجه خوانندگان

اميد فراستی 29/05/2006, 18:07

ده مطلب پر خواننده هفته گذشته (22 تا 28 می) ب ترتيب از اين قرار بودند:

1- بازداشت طراح کاريکاتور جنجالی و توقيف روزنام ايران (62271)
2- تازه ترين گزارش ها از ناآرامی های دانشجويی در ايران (48060)
3- هشدار ب برخورد شديد با تجمعای اعتراض آميز در آذربايجان ايران (37026)
4- اولين واکنش رسمی بوش ب نامه احمدی نژاد (35395)
5- عکس های خبری برگزيده سال (34362)
6- 'طرح عفاف برای جلوگيری از بدحجابی در ايران اجرا می شود' (29463)
7- کاخ سفید برای مذاکره مستقیم با ايران شرط تعيين کرد (25643)
8- نا آرامی در کوی دانشگاه تهران (24989)
9- طرح استيضاح وزير ارشاد ب خاطر چاپ کاريکاتور (24204)
10- سفر کرزی ب ايران (24036)

* ارقام داخل پرانتز ميزان بازديد از هر صفحه (Page Impressions) است.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

رمز داوينچی

اميد فراستی 28/05/2006, 10:19

davicicode.jpgديروز فيلم رو ديدم. کتاب رو نخونده بودم، در نتيجه قضاوتی در مورد نحوه برگردانش ب فيلم نمی تونم بکنم.

منتقدان در خيلی از فيلم بد گفته بودن و من هم که چندان اعتمادی ب اونها ندارم اميدوار بودم که فيلم خوبی باشه. راستش ب نظرم فيلم در حد و اندازه کارهای قبلی نبود. تا آخر فيلم نتونستم فراموش کنم که داخل سالن ام و يکی دوبار سرم رو اينور و اونور چرخوندم و ب بغل دستی هام نگاه کردم. يادم مياد تو يک کتاب از قول يکی از تهيه کنندگان مشهور هاليوود خونده بودم که گفته بود در دقيقه 19 فلان فيلم خودش رو خارونده بود و ب همين دليل فيلم ايراد داشته. با اين حساب رمز داوينچی هم بی اشکال نبود.

اما اين ايراد چی بود؟ قصه عالی بود، رمز و راز و تعليق جذاب و گيرا بود و می شه تصور کرد کتاب چه قدر بايد جالب باشه. ب نظرم حجم اطلاعات و جزئيات داستان اونقدر زياد بود و تبديلش ب سناريو اونقدر سخت که کارگردان و سناريست از شخصيت پردازی ها بشدت غافل شده بودند و تنها ب صورت قطره چکانی، اون رو ارائه کرده بودند. بازيگران فرانسوی هم ب نظر من لطمه اصلی رو ب حس و حال فيلم زده بودند. انگليسی حرف زدنشون بشدت تو ذوق می زد و بازی ها هم دلچسب نبود. بعد از ديگه چندان ندرخشيده و هم خيلی شخصيت تکراری داشت. بقيه بازيگران آمريکايی و انگليسی هم چندان خارق العاده ظاهر نشده بودند. جذاب ترين شخصيت فيلم ب نظر من ، اون برادر روحانی آدمکش بود که او هم بعد از مدتی رمز و راز شخصيتشو از دست می ده. مسخره کردن پليس فرانسه در سينما ديگه اونقدر کليشه شده که تحمل ناپذيره و حتی اگر در داستان اصلی هم وجود می داشت ب نظرم بايد در فيلم کمرنگ تر می شد. صحنه تعقيب و گريز با ماشين و دنده عقب رفتنش هرچند ايده بدی نبود اما چندان خوب از کار در نيومده و اصلا ب پای تعقيب و گريزهای خوب سينما در اين اواخر مثل نمی رسه و ... با همه اينها انکار نمی کنم که جذابيت قصه اونقدر بود که حداقل 3 ستاره (از پنج) ب اين فيلم بدم.

شما هم اگر فيلم رو ديدين، حتما نظر بدين. آيا دوست داريد در صفحه فرهنگ و هنر سايت بی بی سی نقد فيلم بخونيد؟ يا معرفی کوتاه فيلم رو ترجيح می ديد؟ از پشت صحنه فيلم و ماجراهای حين ساختش چطور، خوشتون می آد؟

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بروز نا آرامی در کوی دانشگاه تهران

اميد فراستی 24/05/2006, 8:36

در خبرها آمده که کوی دانشگاه ديشب نا آرام بوده است. آيا شاهد اين اتفاقات بوده يد؟ مشاهداتتان را برايمان ارسال کنيد.

- پی نوشت: ديگر کمتر حادثه ای است که از چشم وبلاگ نويس ها دور بماند. تا همين چند سال پيش، خبرها فقط از کانال هايی محدود ارسال می شد، اينک اما زمان زيادی از وقوع يک حادثه نمی گذرد که کلی مطلب، عکس و عکس العمل نسبت ب وقايع در وبلاگ ها منتشر می شوند. يک نگاه سرسری ب وبلاگ ها در مورد همين واقعه ديشب گويا تر است:

- نويسنده هم ب حوادث اشاره کرده و تعداد دانشجویان را 1500 نفر تخمين زده است. وی خبر می دهد که "یکی از دربای این خوابگاه دانشجوئی شکسته شده و پس از آن تعدادی از دانشجویان ب خارج از کوی رفته و پس از آن نیروهای ضد شورش یک بار وارد کوی شده و پس از مانور دادن از کوی خارج گردیدند." او می نويسد "ورود نیروهای پلیس ب دانشگاه و خوابگاههای دانشجوئی سابقه ندارد و در درگیریهای سالهای گذشته نیز همواره پس از گسترش درگیریها و شدت گرفتن بحران صرفا نیروهای لباس شخصی با حمایت پلیس وارد اماکن دانشجوئی می شدند اما در طی روزهای گذشته نیروهای پلیس وارد دانشگاه شدند." نويسنده اين وبلاگ از "انتقال حداقل 20 نفر ب وسیله آمبولانس ب مراکز درمانی" خبر داده و همچنین می گويد "حداقل 7 تن از دانشجویان" توسط "نيروهای لباس شخصی" بازداشت شده اند. او خبر می دهد که دانشگاه تهران امروز تعطيل است.

- با اشاره ب اين حوادث خبر داده که يکی از "دانشجويان زخمی" در "سی سی يو ب سر می برد و پنج تن دیگر در بیمارستان بستری هستند." او همچنين می گويد: "از سرنوشت یکی از دانشجویان هیچ خبری در دست نیست و گفته می شود که وی مفقود گشته است."

- يک که ظاهرا دانشجوی دانشگاه امیرکبیر است از بازداشت 11 نفر در اين ماجرا خبر داده است.

- هم ماجرا را شرح داده است: "از ساعت 22 دانشجویان در مقابل درب اصلی کوی تجمع کردند که بعد از تهاجم ماموران انتظامی آنان برای دفاع از خود اقدام ب استفاده از سنگ کردند و این درگیری ها تا حدود ساعت 4 بامداد ادامه داشت که پس از حضور ب یک باره لباس شخصی ها که ب صورت سازماندهی شده با موتور در خیابان امیر آباد حضور داشتند بر شدت درگیری ها افزوده شد."

- هم اين ماجرا را شرح داده و نوشته: "فضای دیشب کوی آشوب زده و غیر قابل کنترل بوده. بچه ها سنگ پرانی می کرده اند. حتی شنیدم که کوکتل مولو تف هم انداخته اند. با توجه ب این شرایط فکر میکنم من از منتقدان جریان دیشب باشم اعتراض خوب است اما آشوب سازی و آشوب طلبی بد است."

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

مهرداد قاسمفر و مانا نيستانی بازداشت شدند

اميد فراستی 23/05/2006, 13:04

ب ، سردبير و کاريکاتوريست "" بازداشت شدند. پيش از آن هم منتشر شده بود. اين دو از کارشان ابراز ندامت کرده اند. نمايندگان مجلس هم طرح استيضاح وزير ارشاد را در دستور کارشان گذاشته اند.

- گزارش مفصلش را در بی بی سی بخوانيد.

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

دو هنرمند ايرانی در لندن

اميد فراستی 23/05/2006, 8:38

چندی پيش، بزاد خبر داد که دو هنرمند حوزه موسيقی ايران ب لندن می آيند تا کار تازه ای ضبط کنند. پيشنهاد تهيه گزارشی ويديويی داد و نهايتا قرار شد با هم اين کار را انجام دهيم. ديروز جايتان خالی رفتيم ب يکی از معروف ترين و بترين استوديوهای لندن و شايد جهان، . اشتباه نکنم 75 سال سابقه دارد و بسياری از خوانندگان و آهنگسازان مشهور کارشان را در آن اجرا و ضبط کرده اند. تصاويری از اجرای اين آلبوم ضبط کرديم و مصاحب هايی هم انجام داديم که از امروز رويش کار می کنيم تا هر چه زودتر آماده پخش شود. برای اينکه مزه اش هم نرود اسم اين دو هنرمند را نمی گويم. اما اگر می خواهيد حدس بزنيد يکی اسم کوچکش با "ع" شروع می شود و ديگری نام فاميلش با "ر".

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

خبرهای تيتر دو

اميد فراستی 22/05/2006, 23:20

معمولا خبرهای تيتر دو از خبرهای تيتر يک برای من جالب ترند. حداقل کمتر تکراری اند. امروز اين خبرها در خبرگزاری ها توجهم را جلب کردند:

- رييس رانماي و رانندگي تهران بزرگ: تصاوير گرفته شده از تخلفات رانندگان در صورت نياز از صدا و سيما پخش خواهد شد. ()

- فرماده انتظامي تهران بزرگ: 164 تن دستگير 37 هزار مرد و زن ارشاد و 230 دستگاه خودروی مزاحم بانوان متوقف شدند. ()

- آتش سيگار چهار هكتار از گندمزارهاي بخش موسيان دهلران را سوزاند. ()

- مديركل امور اجتماعي استانداري تهران: سال 84 ركورد طلاق‌ طي 20 سال گذشته در استان شكسته شد، ب طوري كه 19 درصد ازدواج‌ها منجر ب طلاق شده است. در اين سال 118 هزار و 552 واقعه ازدواج و 22 هزار و 493 واقعه طلاق در استان تهران رخ داد و روزانه حدود 85 فقره طلاق در استان ثبت شده است. ()

- در پي چاپ کاريکاتوري در يکي از روزنام هاي کثير الانتشار؛ هزاران نفر روز دوشنب مقابل استانداري آذربايجان شرقي تجمع كردند. ()

- تجمع جمعي از دانشجويان در دانشگاه تهران: «رييس انتخابي حق مسلم ماست»، «رياست فاشيستي نمي‌خواهيم، نمي‌خواهيم»، «مرگ بر استبداد»، «مرگ بر ديكتاتور»، «رييس انتصابي، استعفا استعفا»، «دانشجو مي‌ميرد، ذلت نمي‌پذيرد»، «حراست، حراست، خجالت، خجالت». ()

- تجمع اعتراض‌آميز در دانشگاه امير كبير: سخنراني حجت ‌الاسلام ‌والمسلمين هاشمي رفسنجاني در دانشگاه اميركبير لغو شد. ()

- معاون استانداري لرستان كشيدن قليان در اماكن تفريحي استان را ممنوع كرد. ()

- مدير كل خدمات مخابراتي شركت مخابرات استان تهران: روزانه ‪ ۵۰۰‬هزار نفر ب ‪ ۱۱۸‬تهران زنگ مي‌زنند. ()

شما خبر جالب چه خوانديد؟

پی نوشت: يادم رفت وبلاگ جنجالی اين روزها رو هم معرفی کنم:

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

شير شتر

اميد فراستی 22/05/2006, 8:41

اين هم همکارم جمال از دوبی: "این "وبلاگ" البته که ایده جالبیه ولی جان هرکی دوست دارید، زیاد محلی (Local) اش نکنید. یعنی فقط وبلاگ را ب ذکرشرح حالی از اهالی لندن، سر افراز نکنید. یک کمی ب فراسو ها نگاه کنید (البته نه اینکه منظورم خودم باشم که شش ماه است در دوبی هستم ها!) همینطور بالاغیرتا مطالب صد تا یه غاز توش چاپ نکنید که بعد ب سر نوشت خیلی از وبلاگهای دیگه دچار بشه و خلاصه همه نظرها (یا همون کامنت ها) بشه: "وبلاگ جالبی دارید، ب من هم سر بزنید!". (فعلا دو فقره نصیحت رو داشته باشید)

و اما محض خاطر اینکه مطلبی خارج از حلقه لندن داشته باشید داستان شترها را برایتان تعریف کنم که یک جورایی در مذمت ژورنالیزم پشت میزی است و اینکه خبرنگاران حاضر در محل یا ب قول بزرگان بی بی سی گزارشگران Over sea چقدر زحمت می کشند!

توی این دمای هوای بالای 40 و گاهی بالای 45 درجه امارات یک روز زدیم ب صحرا تا گزارشی درباره شترها درست کنیم. مشکل من این بود که باید برای نسخه رادیویی این گزارش صدای محیط تهیه می کردم و از بخت بد آن روزی که ما رفتیم ب صحرا شترها مثل بچه آدم ساکت نشسته بودند و بر و بر ما رو نگاه می کردند.

خلاصه ب یکی از عرب های محلی گفتم تو رو خدا یه جوری صدای اینها رو دربیار والا کار امروزمون عاطل و باطل میشه. بنده خدا که عمری رو با شترها سرو کله زده بود هرکاری کرد عربده شترها را دربیاورد، شترها چیزی غیر از لبخند بش تحویل ندادند، آنهم لبخندهایی عاری از هر نوع صدا!
گفتیم حالا ما داریم مطلبی درباره "فواید" شیر شتر هم تهیه می کنیم، اگه امکان داره یکی از این شترها را بدوشید تا ما بتونیم "صدای دوشیدن شیر شتر" را ضبط کنیم. خلاصه، یکی شروع کرد ب دوشیدن، حالا ندوش کی بدوش، ولی صدای باد ب اندازه ای زیاد بود که عملا ما نتوانستیم از صدای برخورد شیر شتر با ظرف چیزی رو ضبط کنیم. آخرش یه جورایی موفق شدیم چند دقیقه عربده شتر را ضبط کنیم، ولی ب این فکر هم بودیم که حالا باید چطوری بعد از یکصد و بیست کیلومتر رانندگی "جاده شیخ زاید را رد کنیم" که اقلا آدم یک ساعت توی ترافیک این "بزرگراه!" می ماند. ولی بعد از اینکه ماشین توی شن گیر کرد و درآوردنش ما رو چهل دقیقه زیر آفتاب داغ نگه داشت فهمیدیم که اینجا علاوه بر ترافیک و شترهای مودب چیزهای دیگری هم هست که آدم رو علاف خودش می کند!"

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

مجوز وبلاگ

اميد فراستی 21/05/2006, 12:09

ظاهرا عليرضا طوسی، ريس دفتر اينترنتی دادستان تهران ديروز در سينمار فيلترينگ که در تهران برگزار شده، گفته که وبلاگ ها و سايت ها بايد مجوز داشته باشند و اين کار در آينده نزديک انجام مي شود. بعد از جلسه ب خبرنگاران گفته اند اين خبر را منتشر نکنند. البته خبر در ايسنا چاپ شده است.
پيگيری می کنم ببينم ماجرا چه بوده و اگر شد گزارشی از آن کار کنيم.

- پی نوشت: ظاهرا مجوز برای سرویس های خدمات وبلاگ منظور بوده و نه خود وبلاگ ها

| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست